دیگر رمق به بال کبوتر نمانده است کنج قفس براش به جز پَر نمانده است صارَت کَالخیال! همین است معنی‌اش: جز نقطه از سه آیه‌ی کوثر نمانده است پروانه‌وار دور علی گشت آنقدَر جز شمعِ آب رفته به بستر نمانده است افسوس! جز نشانه‌ی پیری زودرس از دختر جوان پیمبر نمانده است با گریه کرد زینب خود را صدا و گفت: «چیزی به پر کشیدن مادر نمانده است» داغ مدینه زود غم کربلا شود! چیزی به روضه‌ی رگ و خنجر نمانده است :: گودال بود و خواهر غمدیده‌ای که گفت: مظلوم من! چرا به تنت سر نمانده است… ✍ @navaye_asheghaan