🎶📚
#نوای_کتاب 🎶📚
📜
#داستان_کوتاه 📜: سه پرسش سقراط
روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود، با هیجان نزد او آمد و گفت:« سقراط میدانی راجع به یکی از شاگردانت چه شنیدهام؟»
سقراط پاسخ داد:« لحظهای صبر کن، قبل از این که به من چیزی بگویی از تو میخواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی.»
مرد پرسید:« سه پرسش؟ »
سقراط گفت:« بله درست است. قبل از این که راجع به شاگردم با من صحبت کنی، لحظهای آنچه را که قصد گفتنش را داری امتحان کنیم.
اولین پرسش حقیقت است. کاملاً مطمئنی که آن چه را که میخواهی به من بگویی حقیقت دارد؟»
مرد جواب داد:« نه، فقط در موردش شنیدهام.»
سقراط گفت:« بسیار خوب، پس واقعاً نمیدانی که خبر درست است یا نادرست؟»
حالا پرسش دوم:« آن چه را که در مورد شاگردم میخواهی به من بگویی خبر خوبی است؟»
مرد پاسخ داد:« نه.»
سقراط ادامه داد:« پس میخواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی در مورد آن مطمئن هم نیستی بگویی؟»
مرد کمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.
سقراط ادامه داد:« و اما پرسش سوم سودمند بودن است. آن چه را که میخواهی در مورد شاگردم به من بگویی، برایم سودمند است؟»
مرد پاسخ داد:« نه ».
سقراط نتیجه گیری کرد:« اگر میخواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است، پس چرا اصلاً آن را به من میگویی؟»
🌸☘️
@navaye_ketab 🌸☘️