نور حق سر زد به تعظیم آمدم فاطمه آمد ! به تعظیم آمدم فاطمه از عاطفه دارد سپاه عالمی در لطف او یابد پناه این چه دختر ! خوانده بابا مادرش شد امین کبریا وحی آورش آن چه از نهج البلاغه مانده است ای بسا زهرا به مولا خوانده است فاطمه آمد به پیغامی کبیر بر جهان گوید : علی نِعم الامیر سیزده نوری که رو بر هو زدند وقت سختی ها به زهرا رو زدند چادرش از وصله ها دارد نشان جای هر وصله شکوه ِ آسمان او به خانه تا که می روبد گلیم عطر گل می آورد با خود نسیم حوریه باشد تمام از جنس نور یک صحیفه دارد از علم و شعور وحی را زهرا تلاوت می کند جبرئیل آن را کتابت می کند آیه ی تطهیر محض خلق اوست هر چه پاکی طوف او را آرزوست راز خلقت دست زهرا هست و بس دو جهان پا بست زهرا هست و بس نکته ای شیرین که آن از یاد اوست روز 《 مَرد 》 از برکت میلاد اوست