#امام_زمان_عج
ای بلند از عرش اعلا رتبه اعلای تو
ماسوا مست از نگاه نرگس شهلای تو
کی بتابد شعله شمشیر خون پالای تو
ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو
زینت تاج و نگین از گوهر والای تو
.
ای یگانه مظهر اوصاف خلاق احد
لم یلد مثلک پسندیده است الله الصمد
منزوی تا کی؟ اگر از چشم تو ایما رسد
آفتاب فتح را هر دم طلوعی می دهد
در کلاه خسروی رخسار مه سیمای تو
.
تا به کی در پرده؟ یا شمس الهدی بدرالرجا
ای وجود نازنینت ملتجایان را رجا
گر زِ صیت عدل تو پر باشد عالم جا به جا
جلوه گاه طایر اقبال گردد هر کجا
سایه اندازد همای چتر گردون سای تو
.
ای وجودت قبله جان و جهانی را مطاف
گر چه از ما سر نزد در آستانت جز خلاف
جهل اگر انکار ورزد عقل دارد اعتراف
از رسوم شرع و حکمت با هزاران اختلاف
نکته ای هرگز نشد فوت از دل دانای تو
.
بارش رحمت به ما از ابر فیضت می رسد
غنچه توحید در گلزار مهرت می دمد
طایر نصرت مدام از دولتت پر می زند
آب حیوانش زِ منقار بلاغت می چکد
طوطی خوش نغمه یعنی لعل شکر خای تو
.
بی تو کار جمع چون زلف پریشان درهم است
قامت آزاده سرو شرع پیغمبر خم است
ظلمت است آفاق تا مهر جمالت مبهم است
گر چه خورشید فلک چشم و چراغ عالم است
روشنائی بخش آب اوست خاک پای تو
.
خاکسارانند در پایت شهان تاجدار
رزق خوارانند از یمنت همه خورد و کبار
بی زلال لعل نوشین تو کوثر شرمسار
آنچه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار
جرعه ای بود از زلال جام جان افزای تو
.
هر دلی کاو بر خدنگ غمزه ات آماج نیست
در طواف کعبه عشقت امیر حاج نیست
روز روشن بی تو کی گویم چو لیل داج نیست
عرض حاجت در حریم حرمتت محتاج نیست
راز کس مخفی نماند با فروغ رای تو
.
شاه دین گر با گدایش مهربانی میکند
بیش از این در حضرتش رطب اللسانی میکند
خواجه حافظ را یتیمت همزبانی میکند
خسروا پیرانه سر حافظ جوانی می کند
بر امید عفو جانبخش گنه فرسای تو
.
ای شه ملک دو عالم وی امیر کامیاب
یادم آمد قصّۀ جانسوز آل بوتراب
خود نمی دانی مگر آن حال در شام خراب
عمّه ات زینب چه سان شد وارد بزم شراب
ای جهانی مست و مخمور از سر سودای تو
.
مجلس عیش و طرب ساقی و می چنگ و رباب
خاطر لیلا ز داغ اکبرش در پیچ و تاب
خواهرانت دست بسته عمّه هایت بی نقاب
بود زنجیر گران در گردن مالک رقاب
ای جهان تاریک تر بی روی مهر آرای تو
.
داد از آن بزم جفا دانی که چه بیداد شد
خانۀ اسلام و دین برباد و کفر آباد شد
گردش گردون به کام قوم بد بنیاد شد
حکم زندیقی تقبّل سیّد سجاد شد
شد قیامتها به پا بر عمّۀ کبرای تو
.
ای خبر بر مبتدا وی خاتم اثنی عشر
وی به امعان نظر از سرّ و پیدا باخبر
بار دیگر کن بر آن بزم جفا یک دم نظر
سرّ حق سر را ببین بر طشت زر شد جلوه گر
آه آه از سرگذشت وارث یحیای تو
.
ای شه کون و مکان یا حجّة الحق الأمان
بی کسانت دستگیر جور و ظلم ناکسان
دور از چشم تو ای دانای اسرار جهان
یک سؤالی کرد از دربار حکمت خیزران
در جوابش حیف خالی بود شاها جای تو
.
ای ز بودت بود طاق عرش و فرش و نه قباب
شکوه ها دارد یتیم از دور این کون خراب
آتش حسرت به دل از غیبتت در التهاب
کاش آن فرعون ثانی را تو خود دادی جواب
چون کلیم ای تیغ شعبان در ید بیضای تو
یتیم تبریزی
👈دعوتیدبه:کانال نوای ذاکرین
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113