|⇦•دنبال بهونه بود .. و توسل به سه ساله حضرت اباعبدالله الحسین،حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس حاج امیر کرمانشاهی _سوم محرم ۹۹ •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دنبال بهونه بود از اول این سفر شب بود رسید به من ، میزد تا دم سحر هی میگم نزن تو گوشم اما، کو گوش شنوا .. هی میگم نکش منو رو خاکا، کو گوش شنوا .. هی میگه منو معطل کردی بعد بدتر میزنه .. هی میگم خواب بودم من به خدا کو گوش شنوا .. درد و دلامو من همون شب گفتم ، برا مادرت نفس که می کشم تنم می لرزه ، فدایِ سرت شاید همین الان ، بابا نفسم بره پاهام پُرِ از ورم ، موهام پُرِ از گره هی می خواستم که بلند شم از جا آه ، بابا مگه شد .. هی می خواستم که نلرزه دستام آه ، بابا مگه شد .. تو که خون گرفته روی چشمتُ ولی چشماتو ببند .. میخواستم که نسوزه موهام آه ، بابا مگه شد .. کجا میری از بغل من امشب ، از اینجا بهتر..؟ حالا چی کار کنم با این موهایِ پر از خاکستر..؟ یر اومدی پیش من ، بی حوصله ام زیاد راستی موهایِ سفید ، بابایی بهت میاد بوی نون میده موهایِ سر تو آه! چشمت روشن .. جلوی تو میزدن خواهر تو آه! چشمت روشن .. تو نبودی که چه حرفایی زدن آه! چشمت روشن .. به کنیزی ببرند دخترتو.. آه! چشمت روشن ..کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش