─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ستارۀ سحر بیا که جشن گل و بزم نور و توحید است شب شکفتن عشق و قرار و امیداست چنین که غرق تجلی و شور شد عالم گه تجلی قرآن و نور توحید است حقیقتی است که می آید ازبهشت برین چه جای شک من وتو چه جای تردیداست سرود نور زعرش برین بگوش آید مگر که صبح طلوع فروغ خورشید است به یمن نور وجود ودیعۀ موعود به هردلی نگری غرق شادی وعیداست گلی شکفت که اویادگار یاسین است گه شکفتن این گل بهار یاسین است طلوع نور سحر شد پدید منتظران نسیم صبح سعادت وزید منتظران چه محشری است که برپا شده به دلها ،عشق مگر به صور قیامت دمیدمنتظران خبردهید به ازپا فتادگان وصال خبر ز منجی عالم رسید منتظران به شوق دیدن رویش ،پرستوی دلها به سوی سامره اش پرکشیدمنتظران پی نثار قدمهای او ز جا خیزید گلاب اشک براهش برید منتظران به خاکبوسی مهدی همه قیام کنید به خاک مقدم او جمله استلام کنید بخوان دعای فرج را که یار می آید فروغ بخش دل شام تار می آید بخوان دعای فرج را که با طلوع سحر به روی بال ملائک بهار می آید بخوان دعای فرج را به صد هزار امید که آن قرار دل بی قرار می آید بخوان دعای فرج راکه بهر خلق جهان صفا و عشق رسد، افتخار می آید دراین بهار گل وفصل عشق وهم عهدی دعا کنید که آید به سوی ما مهدی ستارۀ سحر ما غریب مانده هنوز یگانه تاج سرما غریب مانده هنوز کجاست هم سفری، همدلی وهم رازی که یار درسفرماغریب مانده هنوز کجاست جان ودلی آشنای با مهدی که نور چشم ترما ماغریب مانده هنوز چقدر درره دنیای خویش مشغولید امید و راهبر ما غریب مانده هنوز بگو به منتظران ظهور برخیزید امام منتظر ما غریب مانده هنوز اگر که شوق وصال جمال او دارید امام منتظرین راغریب نگذارید اگرچه درقدمش شوق و شور آوردیم دلی شکفته وغرق سرور آوردیم به پایبوسی او یک سبد گل و شبنم ز اشک خجلت و شرم حضور آوردیم به تشنه کامی یک جرعه ای زلبخندش ولی زلال چو جام بلور آوردیم از آستان سلیمان عشق معذوریم اگر که ران ملخ همچو مور آوردیم به مهربانی خورشید عشق دل بستیم چنان «وفائی» اگر روبه نور آوردیم زمهردوست چوکسب سعادتی کردیم به ذکر نام شریفش عبادتی کردیم شعر: حاج سید هاشم وفایی 🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113