؛ ؛ ؛ جا دارد اگر از غم دلدار بمیرم در گریه رهایم کن و بگذار بمیرم مجموعه‌ای از درد و مصیباتِ گران است هر جمعه که در حسرت دیدار بمیرم حالا که درِ وصلْ به‌رویم شده بسته سر را بگذارم سرِ دیوار بمیرم از حُسن کمالش بنویسم همه‌ی عمر اصلاً چه خیالی که سرِ دار بمیرم یا رب سببی ساز ببینم گل رویش مگذار که با دیده‌ی خون‌بار بمیرم یک بار اگر قرعه‌ی وصلش به من افتد نزد پسرِ فاطمه صدبار بمیرم ماه رمضان روزی من کن که کنارش یا وقت سحر یا دم افطار بمیرم ** ای کاش که لب تشنه، گرسنه، دم افطار در روضه‌ی آن پای پر از خار بمیرم جان‌های دو عالم همه قربان رقیه می‌گفت که من پای غم یار بمیرم بابای من از راه می‌آید به خرابه حیف است که در کوچه و بازار بمیرم کعب نی و زنجیر و لگد، ضربه‌ی سیلی حق دارم از این هجمه‌ی آزار بمیرم تب کرده‌ام از دوری تو، عشق همین است اصلاً گله‌ای نیست که بیمار بمیرم بی وقفه صدایت زدم و شمر مرا زد از لذتِ شیرینیِ تکرار بمیرم در طول مسیر عمه سپر بود برایم شرمنده از این شدت ایثار بمیرم خیلی به سرت زخم نشسته‌ست، شمردم می‌خواهم از این غُصه‌ی بسیار بمیرم حالا که سرت آمده و پیکر تو نیست در گریه رهایم کن و بگذار بمیرم ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:↙️ ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113