میلاد نور در یلدای عشق ای تو آرامش هر ساحل و دریا زینب شده ام باز تو را غرق تماشا زینب ای نگاه تو نسیم از دل جنت برده این تویی در همه جا سایه ی طوبا زینب ای بلندای مقام تو زبانزد ما را آمدی عشق بتابی شب یلدا زینب زینت افزای علی نام دل انگیزت شد این تویی آینه ی عصمت زهرا زینب می چکد عطر ز چشمان علی ، باید گفت شده همسایه ی گل دیده ی مولا زینب نور تو جلوه ی ماه است به جان‌ها آری مهر تو در دل ما عین تولا زینب تو همان لاله ی سرخی که نیاید مثل ات می شود عشق به دست تو شکوفا زینب از همین روز به زیبایی نامت سوگند از تو شد منظره ی عاطفه زیبا زینب تا در آغوش حسین آمدی و خندیدی خیمه زد کرب و بلا در دل صحرا زینب به مدیح تو زبان دل «یاسر» گویاست نه زبان ، بلکه قلم هم شده گویا زینب ** محمود تاری «یاسر»