#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
در حقیقتنگری، آینهای صادق بود
آنچه میداشت ز ایزد همه را لایق بود
این که باید به ولایش همه عاشق باشیم
پیر عشق است، بیا عاشق صادق باشیم
عاشق آن است که از نسل شقایق باشد
شجری میوه رساندهست که لایق باشد
ششمین شمس سپهر ازلی آن مولاست
خط سِیْرِ افق چشم علی، آن مولاست
جعفرش نام نهادند که جانش نور است
ظلمت از ساحتِ قدسیش، همانا دور است
عشق در دایرهی چشم سبو میگردد
عِلْم در حیطهی اندیشهی او میگردد
مدفنش عینِ بهشتست اگر ویران است
گنج در گوشهی ویرانه فقط پنهان است
کاش دل زائر آن تربت بی زائر بود
کاش بر گِرد حریمش دل من حائر بود
کاش چشمان منِ خسته کبوتر میشد
بال و پر میزد و در اشک شناور میشد
اگر آن مدفن ویرانه رواقی میداشت
لااَقل داغِ دل آینه کمتر میشد
آه ای شهر نبی! شاهد این قصّه تویی
که چه با زادهی آزادهی حیدر میشد
بوی گلچین به گلستان ولایت پیچید
باغی از اشک در آن مرحله پرپر میشد
خانهی فاطمه میگشت تداعی، آری
داشت آن حادثهی تلخ، مکرّر میشد
آه آن روز اگر دست علی را بستند
لیک این بار چنین حضرت جعفر میشد
در دل شب به نماز آمده بود آن مولا
بود در زمزمه، در حال سجود آن مولا
ناگهان خصم، هجوم از در و بامش آورد
تلخی اهل ستم باز به کامش آورد
دست او بسته و از خانه برونش بُردند
شعله بر جان زده و با دلِ خونش بُردند
بعد ازین حادثه آسوده نبود آن مولا
داشت از خونِ جگر، چشم کبود آن مولا
حالتی داشت که غم بود همی دنبالش
گرچه بودند همه فارغ ازین احوالش
همه بودند در اندیشهی خود آسوده
جگری سوخت ز انگور به زهر آلوده
جگری سوخت و آتش به همه عالم زد
نفسی شعله شد و کار جهان بر هم زد
آتشی بود که بال و پرِ پروانه بسوخت
آتشی بود که آئینه و گلخانه بسوخت
داغِ گل، مشتعل و جلوهی محشر دارد
"یاسر" از آتش آن، شعله به پیکر دارد
✍
#محمود_تاری (یاسر)
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز
#تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝