کلیدی بزرگ در مداحی از زبان حاج حسن خلج یه روز دفتر حاج حسن خلج از ایشون پرسیدم حاج آقا اگه بخوایید یه کلید تو خوندن و مداحی کردن بعد از این همه سال قدمت به من بدید چه کلیدی میدید؟ آقای خلج فرمودند:همیشه سعی کنید مثل یه شاگرد که دم دست اوستاشه باشید یعنی ببینید اوستاتون چی میگه و عمل کنید ، نه اینکه خودتون خودسر... گفتم حاج آقایه ذره شفاف تر توضیح میدید... گفتند یعنی هیچوقت برای خودتون نچینید که الان برم اینجوری شروع کنم بعد به فلانجا که رسیدم این حرفو بزنم یا فلان مطلبو بگم که مجلس خوب پیش بره...بذارید ببینید چی به زبانتون از طرف اوستا یا صاحب جلسه جاری میشه... بعد فرمودند من چنان معجزاتی در این نوع نوکری دیدم که بسیار عجیب بوده و بعد یه مثالی آوردن که همون روز براشون اتفاق افتاده بود.. گفتن در جلسه روضه میخواستن داستان بعد از شهادت بی بی دو عالم حضرت زهرا رو بگن که امام حسین علیه السلام با پدر به کنار مزار بی بی رفتن و خودشونو روی خاک انداختن و گریه کردن... میگفت تو ذهنم بود گریزم این باشه که حسین جان یه روز شما اومدی کنارمزار مادر گریه کردی و روی خاک افتادی یه روزم خواهرتون زینب سلام الله علیها الی آخر.... حاج حسن میگفت ما بین روضه گفتم امیرالمومنین حسینشو از روی خاک بلندکرد لباساشو تکون داد... تااین حرفوزدم دیدم مجلس منقلب شد ... یهویی بذهنم رسید گفتم آقاجان طاقت نداشتی یه ذره خاک رو لباس حسینت ببینی کجا بودی کربلا.... مجلس غوغایی شد عاشورایی شد که شاید گریز قبلی این کار رو نمی کرد و متوجه شدم خود بی بی است که این گریز رو به زبانم جاری کرد.... و اینجاست که باید مجلس رو دست صاحب مجلس داد... و واقعا یه کلید بزرگ در خواندن روضه به من هدیه داد... خداوند سایه همه نوکران بااخلاص سیدالشهدا را بالای سرمانگهداره...