من امشب شربتى نوشم که شويَد زَهرِ اعدا را مهيا مى‏شوم اى زهر مهمانى زهرا را من امشب جامه‏اى پوشم که از تن بر کَنم جانم لباس وصل مى‏بايست ديدار گوارا را روانه سوى جانان باش اى جان ستمديده نشد دنيا اگر يارت، بشارت باد عقبى را هشامم زهر داد اما مشامم بوى يار آورد شهادت نوش جانم ساخت اين جام طهورا را جنان از پشت ديوار جهان مى‏خواندم يثرب دگر چشمم نخواهد ديد ديوارى غم افزا را منى که در مناى کربلا قربانيان ديدم وصيّت مى‏کنم اندر منا بر ندبه مِنا را در آن هنگامه که حکم فرار از خيمه صادر شد به چشم خويشتن ديدم به حصر شعله، بابا را ز سهم هر يتيمى گوشوار و گوش، غارت رفت ز پاى دختران و بانوان خلخال، يغما را! چو ديدم طفلکى آتش به دامان مى‏دود هر سو نشد از معرکه بيرون کشم آن طفل تنها را ز بعد آن همه ماتم چو هنگام اسيرى شد ميان قتلگه بردند جمع خسته ما را قضاوت با شما زندان، خرابه، جاى آل اللَّه! چها بگذشت بين شام و کوفه آل طاها را اگر چه کودکى بودم در آن غوغاى غم، اما تمام عمر پيش ديده دارم روز غوغا را بخوان اى روضه خوان از غصه‏هاى عمه‏ام زينب که داغش تازه سازد تا قيامت داغ زهرا را ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝