اندر این دشت بلا زخم جگر می بیند یک سه ساله ز جفا داغ پدر می بیند این همان خاک مصیبت طلب کرببلاست اندر این دشت حسین داغ پسر می بیند در همین خاک بلاخیز علی اکبر او.. دست های پدرش را به کمر می بیند این همان جاست که از جور و ستم های یزید حلق شش ماهه به خود تیر سه سَر می بیند اندر این دشت لب خشکِ ابوالفضل جوان لب دریا ز عطش سوز و شرر می بیند زینب اینجا به دو چشمان پریشان خودش داغ می بیند و هی داغ دگر می بیند کربلا شهر غریبی ست که سوغاتی آن دست هر کس برسد دیده ی تَر می بیند پسر فاطمه این جاست که دور از وطن است سَر بُریده ز قفا پیکر او بی کفن است این همان جاست که عمامه و انگشتر او می شود غارت و عریان تَن و بی پیرهن است (دلسوخته) ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝