لطف مولاست نوکرش باشم و برایش نفس‌نفس بزنم پدرم کرده وقف روضه مرا هم غالم حسین، هم حسنم کودکی بیشتر نبودم که مادرم بین روضه شیرم داد مادرم اشک بین شیرم کرد برکت حق بر این معامله باد زلف من را گره به زلف زدند پای در بند این کمند شدم تا قدم از قدم گذارم پیش یا علی گفتم و بلند شدم ماه‌ها پشت‌هم گذشت و گذشت و دل‌آشوب و خانه‌ی غم شد پدر آهسته گفت در گوشم که عزیز دلم محرم شد مادرم گفت روز تاسوعا که سپردم تو را به دست عمو پدرم بین نوحه‌خوانی گفت جان بابا بگو حسین... بگو مادرم گریه کرد و گفت رباب پدرم روضه خواند در گوشم و از آن روز در غم ارباب هر محرم سیاه می‌پوشم در لباس سیاه هیئتی‌ام گوئیا چیز دیگری می‌دید بأبی أنتَ را که می‌خواندم پدرم بین گریه می‌خندید من نفهمیدم آنچه شیری بود که برای حسین دربه‌درم سال‌ها رفت و ماند پرسش من... خنده‌ی بین گریه‌ی پدرم سال‌ها بعد، بعدازآن دوران کلبه‌ی کوچکی منور شد و به لطف و نگاه مولا بود همسر مؤمنی که مادر شد ماه‌ها پشت‌هم گذشت و شدیم مثل هرسال جرعه نوش حسین و محرم رسید از راه و... پسرم شد سیاه‌پوش حسین در دل مجلس عزای حسین من جواب سؤال را دیدم با نگاهی به اشک فرزندم وسط اشک و روضه خندیدم نور و رحمت به شیر مادرم و... لقمه‌ی پاک سفره‌ی پدرم لطف مولا همیشه همرهشان و دو جمله برای تو پسرم: نذر کردم که نوکرش باشی و برایش نفس‌نفس بزنی پسرم وقف روضه‌ات کردم هم غالم حسین، هم حسنی ✍️ ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝