نوحه... عبدالله بن الحسن
می دود رو سوی میدان کودکی از خیمه گاه
چونکه می بیند عمویش مانده بی پشت وپناه
بر لبانش دم بدم
ای عموجان امدم
ای عمو جانم عمو، ای عمو جانم عمو۲
____
دشمن از پیر وجوان هستند سوی او دوان
مردمانی دل سیه با تیر وشمشیر وسنان
دور او غوغا شده
محشری بر پا شده
ای عمو جانم عمو.....
____
چون عمو بگرفت در آغوش خود عبداللهش
او مهیا شد دهد هم دست هم جان در رهش
عاقبت تیر عدو
داد او را آبرو
ای عمو جانم عمو
_____
همچو قاسم او چشید از شهد احلی من عسل
شد شهادت بهر این ابن الحسن خیر العمل
عمه اش در خیمه گاه
می کشد از سینه آه
ای عمو جانم عمو..
شعر:اسماعیل تقوایی
#سنتی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرینhttps://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝