۸ . تو گل پرپر مایی،حسین زهرا تو شهید سرجدایی،حسین زهرا کس نبوده است تو را یاور و بودی تنها غربتت گشته از این هل من معینت معنا با خدا می کنی ای نور دو دیده نجوا داشتی حال دعایی،حسین زهرا تو شهید سرجدایی،حسین زهرا رفته ای تو سوی میدان که شوی حامی دین تیرباران شده ای تو ز یسار و ز یمین آمده از ستم و کینه سویت شمر لعین تو فقط خون خدایی،حسین زهرا تو شهید سرجدایی،حسین زهرا تیرباران شدی و از فرست افتادی صورتت را به روی خاک زمین بنهادی ناگه آمد سویت از ظلم و ستم صیادی تو شه کرب و بلایی،حسین زهرا تو شهید سرجدایی،حسین زهرا شمر بی دین به سوی قتلگه تو بدوید بر روی سینه نشست و خنجرش را بکشید از قفا رأس تو را ای گل زهرا ببرید سر بریده ز قفایی،حسین زهرا تو شهید سرجدایی،حسین زهرا