حیدر افتاد ... سینه_زنی ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ کربلایی نریمان پناهی حیدر افتاد .. رویِ سجاده امیرِ خیبر افتاد آقامون علی یه باره با سر افتاد دوباره حسن به یادِ مادر افتاد خون به پا شد .. فرق مرتضی علی شِکست دوتا شد زهرا تو عرشِ خدا صاحب عزا شد مسجد کوفه ؛ یه لَحظه کربلا شد تو شهر کوفه، شق القَمر شد .. مولای عالم، بی بال و پر شُد؛ مولا که افتاد غوغا به پا شُد!! تا سجده گاه حیدر دو تا شد بعد سی سال .. تویِ کوچه رَد خون ریخته دوباره دیگه بازویِ علی توون نداره واسه فاطمه‌ اش فَقط دل بیقراره توی کوچه .. آقامون مواظبه زینب نبینه که سرش شِکسته و دلش حزینه نکنه بیفته باز یاد مدینه فزت و رب کعبه نواش بود انگاری زهرا پیش چِشاش بود،علی جانم .. سی ساله داره میسوزه مولا با روضه های پَهلوی زهرا،علی جانم .. تویِ خونه .. زینب از غَم پدر هی میره از حال میبینه عبای بابا شُده پامال داره آماده میشه برای گودال .. داد بی داد .. با لب تشنه سَرش رو میبریدن تَنشُ رو خاکِ صَحرا می‌شیدن انقده با اسب رو پیکرش دویدن مادر رسیدُ بالایِ گودال داره میبینه غوغایِ گودال، حُسینم وای .. وقتی بریدن تا حَنجرش رو بردن به غارت انگشترش رو، حسینم وای .. مادرم نیست .. تکیه گاه محکمی دور و برم نیست سایه مو دیدن علی اکبرم نیست سایه عباس بالای سرم نیست علم افتاد .. دستی که بریدنش با پرچم افتاد دیدی راه حرمله به حرم افتاد تنت آخر روی خاکا در هم افتاد گودالِ تنگُ ، گرد و غبار و گرمای تند و هرم هوا رو نمیبخشم .. اون چکمه پوشو ، اون نیزه دارُ اون تیغ کندُ اون ده سوار و نمیبخشم ..کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش