🔹روضه ای که امام زمان،براش خون گریه کرد جلو چش علی اکبر،جلو چش قاسم جلو چش عباس جلو چش حسین کی جرأت کرد دستای زینبو ببنده؟؟ 😭😭😭😭 🔹ای حسین... آن لبِ لعل، که بوسه ز نبی خوب گرفت حال در طشت طلا،بوسه از او چوب گرفت سر بُبریده و آل علی و بزم شراب صحنه ای بود که صبر از دل ایوب گرفت هر که فریاد کشید،از دو طرف سیلی خورد هرکه افتاد زمین،هدیه سرکوب گرفت چی دارم میگم؟؟ از کی دارم میگم؟؟ ⬅️از یه خانومی دارم میگم وقتی از خونه بیرون میومد دور تا دورشو جوونای بنی هاشم میگرفتن حتی چراغا و شمع هارو خاموش میکردن نکنه سایه زینبو نامحرم ببینه نیمه های دل شب،آروم آروم یجوری میومدن سر قبر پیغمبر ... ⬅️از این خانوم داریم حرف میزنیم خارجی خواندنشان،تهمت عادی شده بود رفع تهمت زلب قاری محبوب گرفت همه شهر تعطیل شده بود هلهله میکردن 🔹اونقده بچه ها میترسیدن اونقده میلرزیدن 🔸ای حسین... با تمسخر وسط آیه قرآن لبش ضربه ها بر دهنش،دشمن مغضوب گرفت لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ را میخواند مست مِی، دور سرش جرعه‌ی مشروب گرفت اهل بیت پسر فاطمه را داد خطاب دیدی آخر که خدا حق مرا خوب گرفت به طعنه رو کرد به زینب، دیدی خدا سزای کارتونو داده؟؟ ای بی حیا... اهل بیت پیغمبرو وارد بزم حرام کردی زینبو وارد بزم شراب کرد ربابُ وارد بزم حرام کرده سکینه رو وارد بزم حرام کرده اهل بیت پسر فاطمه را داد خطاب دیدی آخر که خدا حق مرا خوب گرفت 🔹وقتی زن یزید با اون وضع یهو اومد تو جمعیت، سریع عباشو در آورد انداخت رو زنش... حیا کن زن تو زن منی ناموس منی اومدی با این وضع جلو اینهمه نامحرم! ⬅️گفت خاک تو سرت! برا من غیرتی شدی اهل پیغمبرو با این وضع،وارد برم حرام کردی اینجا همه سرگرم شدن مسیر عوض شد یهو دید رباب الان وقتشه 🔹کربلا... معمولا همسر حیا میکنه زینب،وداع کرد. بچه ها وداع کردن اما رباب نتونست خوب وداع کنه گفت الان وقتشه اومد سریع حسینو بغل گرفت 🔸ای قربون اون لبای ترک خوردت دور تا دور لبش را پر خون دید، رباب بوسه ای گریه کنان از لب مرطوب گرفت سرخ مویی به یتیمی به کنیزی نگریست شعله بر جان و دل دختر محجوب گرفت سریع دامن عمه رو گرفت عمه اون بی حیا داره به من اشاره میکنه جشنشان را به عزا ساخت بدل، دخت حسین ناله ای کرد که مجلس همه آشوب گرفت شروع کرد به صحبت کردن وای بر شما چشاتون خشک نشه خنده رو لباتون نیاد پسر پیغمبرو کشتید، جشن گرفتید دعوتش کردید با لب تشنه بین دو نهر آب سر از بدنش جدا کردین خطبه‌ی نائب الفاطمه غوغا می‌کرد  کار در دست، به این شیوه‌ی مطلوب گرفت ز سخنرانی سجاد ، گره‌ها وا شد بزم شد بزم عزا، ناله‌ی یعقوب گرفت به اَنَا ابنُ الحسنینش،همه را رسوا کرد آن چه را خصم لعین،معرکه با چوب گرفت 😭دید خبراییه دستا بالا میاد/ پایین میاد از یه طرف دستای یزید بی حیا چوب خیزران تو دستشه از یه طرف دستای عمه زینب،رباب ام کلثوم بالا میاد چوب که پایین میاد میبینه همه اهل بیت دارن لطمه میزنن قدش نمیرسه تو این ازدحام یه دختر سه ساله،،، نمیدونه چه خبره! 😭😭 فقط ناله و شیون زینبُ میشنوه فقط ناله ربابُ میشنوه اما نمیدونی چه خبره؟؟ تا کجا؟ تا اون لحظه که تو خرابه،سر بابارو بغل گرفت 😭😭 الان فهمیدم بزم شراب،چه خبر بوده بابا اون چوب خیزران که بالا میومد، به لب و دندون تو میخورد 😭😭 الهی دخترت برات بمیره الهی قربون اون لبای ترک خوردت برم بابا کی دندوناتو شکونده بابا؟!