زخم به قلب تو .نمکی بر جگر زند خواهر نداشتی .که برایت به سر زند اینجا مدینه نیست چرا دلخوری شما در کوچه های طوس زمین می خوری چرا با یا علی به زانوی خسته توان بده خاک عبای روی تنت را تکان بده قدری از این عبای شما پاره شد ولی سیلی نزد کسی به تو از کینه ی علی روی زمین چرا بنشستی امام من در کوچه ها چه شد به دلت یا ابل حسن دیدم به زخم این جگرت مرحمی نبود اما رخت که مثل رقیه نشد کبود معجر کسی ز روی سر خواهرت نبرد حتی به پهلوی تو یکی تازیان نخورد راس شما که مثل حسین روی نی نرفت منزل به منزلی سرتان روی نی نرفت اسبی به این بدنت پا نمی زند حتی که خیزران لبت آقا نمی زند غروب نیلی