لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
( صلی الله علیه و آله ) در عدم بودیم مستور وجود تا محبت پرده ما را گشود بود تنها حضرت پروردگار خواست تا خود را ببیند آشكار آفرید آیینه ای در خورد خویش داد او را سینه ای در خورد خویش سینه ای سیناتر از طور كلیم سینه ای سرشار از خُلق عظیم نام آن آیینه را احمد نهاد گام او را بر خطی مُمتد نهاد كردآنگه سینه اش را صیقلی تاشود طور تجلی مُنجلی دید در آئینه ذات كبریا فاش سِر كُنتُ كنزا مخفیا گفت این عین تجلای من است جام او سر مستِ صهبای من است چشم احمد باده گردان من است رهنمای رهنوردان من است ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠