💠💠 🏴🏴 شعر شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها زینب آقای خراسان تویی تاج سرِ مردم ایران تویی گُل به سر و روی تو از بام؛ ریخت بر جگرم شعله غمِ شام؛ ریخت زینبِ قم، تاجِ سرِ قافله تو نشدی همسفرِ حرمله زینبِ قم، پیش دو چشم ترت دست نخورده به مویِ دلبرت زینبِ قم، دختِ علی پیر شد گوشه گودال؛ زمین گیر شد زینبِ قم، رأسِ جدا دیده ای؟! نیزه به حلقومِ رضا دیده ای؟! زینبِ قم، دستِ تو دیده طناب؟! راهِ تو افتاده به بزمِ شراب؟! زینبِ قم، پیش تو چیزی نشد محضرتان حرفِ کنیزی نشد زینبِ قم، جانم اگر بر لب است دردِ من از بی کسیِ زینب است عمه سادات گرفتار شد ناقه نشین، واردِ بازار شد عمه سادات به چشمِ ترش دید، گِره خورده مویِ دلبرش عمه سادات زمین گیر شد تا که بریدند گلو، پیر شد عمه سادات غرورش شکست نیزه به حلقوم حسینش نشست عمه سادات به دستش طناب دیده اش افتاد به بزمِ شراب عمه سادات چه چیزی شنید عصمتِ حق حرفِ کنیزی شنید قاسم نعمتی کانال سبک وشعر ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠