🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور مدینه در تاب و تبِ خونه شیر عربِ که سوخته اینجور،عجبِ گفتم چی شد چی سببِ زهرا میگه روز یا شبِ علی چرا جون به لبِ اینکه میگن بعد سوال جوابی که گرفتم از هق هق بی بی زینبه هیزم،شرر،بیت،حیدر مردم،یک سر تماشاگر دیوار و در، مسمار،پسر محسن،خطر،فضه،مادر ریسمان،پدر،حسن،مضطر من خون جگر بابارو میکشید مادر در بین اون چهل نفر پیش شوهر،قتل همسر از روزی که فاطمه(سلام الله علیها)،آتیش گرفت نوکراشم آتیش گرفتن یه بو تراب،غرق عذاب بیرون، سلامش بی جواب علی رو این روضه کشته ها اوناییکه متاهل هستن،بهتر میفهمن حرف منو یه بو تراب،غرق عذاب بیرون، سلامش بی جواب درون، خانومش با نقاب چه خانومی،در تب و تاب برگای آخر کتاب خوناب میزیزه میشه آب حسین شبا تشنه آب بشنو حسن با اضطراب با هق هقش میگه تو خواب یهو از خواب میپرید غَدار بسه، بی عار بسه یکبار، دوبار، چند بار بسه سرش خورد به دیوار،بسه ول کن شکست گوشوار نانجیب زد تو صورتش ول کن شکست گوشوار هست مادرم بیمار بسه،با پات نده فشار بسه اینم فدک بردار هی فحش نکن نثار مادر پاشو قرار بسه باشه نگم تکرار بسه این خانوم، خانوم رشیده ای بوده درسته سنش کم بوده مگه چقد گذشت؟! دوسه ماه کمتر و بیشتر نزاشتن آب غسل کفن پبغمبر خشک بشه سه بار به خونه آقا امیرالمومنین،هجوم آوردن یه زن باردار... هر سه بارم ممانعت کرد که علیشو نبرن داد میزد مگه اینکه از رو جنازه منه فاطمه رد بشید دستتون به آقام علی برسه که اون دومیه ملعون گفت اگه کار به جایی برسه که از رو جنازتم رد بشیم، میشیم علی رو باید ببریم اون رشیده شد خمیده رنگ پریده، تار دودیده تجسم کن... 🔹نمیخواست امیرالمومنین بفهمه که درد داره درد کشیده لب گزیده دیدی یوقتی نمیخوای به کسی بگی که درد داری، هی لباتو بهم میدوزی ؟؟ رخ کبوده مو سفیده روزای آخر رسیده نه نه.. رخ کبوده مو سفیده روزای آخر،خزیده به کار خونش رسیده رو به قبله خوابیده کار به وصیت کشیده میگه بریده بریده علی.. آقا... تورو خدا جون شما و بچه ها کردم هوا،محسن،بابا زیاد برام نگیر عزا شب عروسی بچه ها جای منو خالی نما علی...قرارمون کربلا زینب که رو تل با نوا داد میرنه واغربتا وا فاطمه وا حیدرا آسیابت یک طرف، افتاده بستر یک طرف چادر تو یک طرف، افتاده معجر یک طرف هرچه اینجا هست،چشمان مرا خون کرده است رنگ این دیوار خانه یک طرف،در یک طرف گاه دل خون توییم و گاه،دل خون پدر وای، بابا یک طرف، ای وای مادر یک طرف ➖از یه طرف دستای بابامو بستن ➖از یه طرف مادرم،دست به پهلو گرفته ➖داره دنبال بابام میاد ➖قنفذ بی حیا مغیره بی حیا ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9