رباعی ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها ـ سعید کردی 🌹🌹 با قد خمت چه با شکوهی زینب محکم تو همیشه مثل کوهی زینب ارباب سفینه النجات است ولی در کشتی او تو همچو نوحی زینب * خواهم که مرا به ذکر یارَبّ بخشی یک عُمر گُناه را به امشب بخشی دارم قسمی که ضامن رحمت توست خواهم که مرا به حق زینب بخشی * * * امشب که علی به خانه یک کوکب داشت با خنده گُل شکر خدا بر لب داشت در دایره ی خلقت ایجاد ، خدا یک فاطمه و فاطمه یک زینب داشت * * * دختر والای علی ، زینب است حاصل دنیای علی ، زینب است گوهر دریای دل مرتضی صورت و معنای علی ، زینب است برای بارش رحمت خدا خدا کافی ست برای عشق و جنون شهر کربلا کافی ست برای بی خردان زرق و برق این عالم غبار چادر زینب برای ما کافی ست * سلطنت دارد کسی که کاسه لیس زینب است حضرت جبریل همواره انیس زینب است بر سرِ تختِ سلیمان؛ جان مولا حَک کنید شاه بودن؛؛ مُختَصِ؛؛ شخصِ شَخیصِ زینب است * نام "زینب" سر دَرِ قلبم مشخّص است در خانه گر کس است؛؛همین حرف هم بس است بیتی که نام و یادِ تو در آن بُوَد زینب؛؛ یک بیت ساده نیست؛؛که "بیتُ المُقَدَّس" است… رباعی ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها ـ شاعرناشناس 🌹🌹🌹 آنکه خدا جلوه دهد یادش را تالی نبود صبر خدا دادش را باشد که در آستانه قدس حسین بر پای کنیم جشن میلادش را * امشب که کند فخر به شبهای دگر آورده فلک اختر زیبای دگر این زینب کبری است؟به دامان علی یا ختم رسل گرفته زهرای دگر * ای دست خدا و فوق هر دست ، علی ای رشته کائنات در دست ، علی دست من و دامنت که امروز ترا قنداقه زینب است در دست ، علی * صبح ازل طلیعۀ ایام زینب است پاینده تا به شام ابد نام زینب است در راه دین لباس شهامت چو دوختند زیبنده آن لباس بر اندام زینب است رباعی ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها ـ صفا تویسرکانی  🌹🌹🌹 چون قافله عشق رسیدند ز راه بر تربت شاه دین، به صد ناله و آه زینب به سر قبر برادر می گفت لا حول و لا قوه الاّ بالله * از جوهر خلقت و ز انوار جلی مجموعه علم و حلم و فیض ازلی خلاّق ازل نهاد نامش زینب وز راه کرم عطا نمودش به علی رباعی ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها ـ امید موحدیان 🌹🌹🌹🌹 تسکین دل شکسته، آهم ندهد بی هم نفسم کسی، پناهم ندهد  من زینب بی حسینم و برگشتم  جا دارد اگر مدینه راهم ندهد * سر در بر امر حق فرود آوردم شاهد به غمش، تن کبود آوردم رفتم ز مدینه و پس از آن همه داغ جز طفل سه ساله، هر چه بود آوردم رباعی ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها ـ استاد شفق 🌹🌹🌹 بر حنجر خون، نوای عشقی زینب دلداده و جان فدای عشقی زینب در بهت سکوت کوفه، در ظلمت شام پیغامبرِ خدای عشقی زینب ** بر حنجر خون، نوای عشقی زینب دلداده و جان فدای عشقی زینب در بهت سکوت کوفه، در ظلمت شب پیغامبر خدای عشقی زینب * زینب، تو که در حنجر حق، آوایی تندیس علی، آیینه ی زهرایی در مکتب عارفان و در دفتر عشق گلواژه انقلاب عاشورایی رباعی ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها ـ مرحوم شکوهی 🌹🌹🌹 زینب که مه برج کمال وادب است در خلق به بهترین نسب منتسب است در وصف و مقام او همین باشد بس که این دخت علیّ مرتضی زین اب است * از داغ غمت خون جگر دارم من وز یاد لبت دیده تر دارم من تو از سر نی سایه فکندی به سرم یا سایه خورشید به سر دارم من؟ رباعی ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها ـ شاعرناشناس 🌹🌹🌹 ای عقل و خرد ماتِ مقامت زینب وی همچو علی نُطق کلامت زینب در قدر شرافتت همین بس که خدا زد سکۀ زِینِ اَب به نامت زینب * بر چهره تابندۀ زینب صلوات بر منطق کوبنده زینب صلوات در گریه به رخسار حسینش خندید بر گریه وبر خنده زینب صلوات * امشب که کند فخر به شبهای دگر آورده فلک اختر زیبای دگر این زینب کبری است به دامان علی یا ختم رسل گرفته زهرای دگر * کوثر به ظهور گوهری آوردست زهرای بتول دختری آوردست تا در غم کربلا کند مادریش از بهر حسین خواهری آوردست * زهرا چه نشاطی است که امشب دارد وز شوق مدینه ذکر یا رب دارد ای ختم رسل چشم تو روشن بادا چون نور دلت فاطمه زینب دارد