لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
( سلام الله علیها ) الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی ... (خیلی چیزا به من گفتن ، یه دونه اش این بود ، عباسم ) شنیدم کام عطشان جان سپردی گُل اُم البنین شیرم حلالت شنیدم دست هایت را بُریدن ( پسرم ، عباسم ... ) شنیدم دست هایت را بُریدن شنیدم چشم نازت را دریدن چو طفلان این خبرها را شنیدن همه از هم خجالت میکشیدن شاید گفته باشه ، بشیر ، باورم نمیشه عمود به فرق عباس زدن ؟! مگه میتونستن به این راحتی این کار رو کنن ؟! اول گفت ، خانم ، دستاشو جدا کردن کنار علقمه ... بعد یه نانجیبی تیر به چشمش زد ... وای ... اما یه وقت یه نانجیبی صدا زد ، اونی که از صبح همه ی لشگر کوفه رو در رعب و وحشت نگه داشته ، تویی ؟؟ صدا زد نانجیب الان که دست ندارم اومدی ؟؟ الان که تیر به چشمم زدن اومدی ؟ ... عباس من که دست دارم ، ... یه وقت چنان با عمود آهنین به فرق عباس ... صدای نالش بلند شد ، داداش ... داداش دیگه برادرت رو دریاب... این صدا رو به کربلا برسون همه با هم.... ان شاالله شهدا ، گذشتگان امام راحل فیض ببرن صدا رو به کربلا برسان بگو یا حسین ... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9