👌یک غزل و دو نکته: مقابل حرم کعبه ايستاده زنی به تن ز شرم و حيا و وقار، پيرهنی   گشود دست دعا سوی آسمان و گريست شکفت غنچه‌صفت لب؛ به زير لب، سخنی که يا رب! از کرم، آسان نمای مشکل من که بار دارم و آزرده جان و خسته تنی ندا به فاطمه بنت اسد رسيد ز حق قدم به خانه‌ی من نه که ميهمان منی در آن مکان مقدّس، قدم نهاد و بزاد گرفت دست خدا را به دست، شيرزنی خدا نهاد «علی» نام خانه‏‌زادش را که روح نامتناهی دميد بر بدنی پيمبر آمد و زد بوسه بر لب و دهنش که آفرين خدا بر چنين لب و دهنی! 1️⃣📚به سند سه کتاب "گنجینه‌ی عرفان" و "یک قطره از دریا" و "ستایشگران خورشید" به ترتیب از و و ، غزل علوی و نسبتاً مشهور فوق از است. 2️⃣کاربرد فعل مرکّبی که در ششمین مصراع شعر آمده و لفظی را که تداعی می‌کند، پسندیده‌ی مخدّرات نیست؛ هر چند که باز شاعر سعی کرده تراشیده و شسته‌رفته به کار ببرد. بیش‌تر از بالا باید اشعار بود. امید که منظورم را گرفته باشید! ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ 💠💠