"من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم" آینه بودم و از غربت تو تــار شــدم روز اول که دلم از غم تو خلق شده با تو همسایهء دیوار به دیوار شدم مست بودم زشعاع نگهت ای خورشید که ز کم نوری چشمان تو هوشیار شدم دل سنگ آب شد از غربت یک لحظهء تو روزهای خوشی ام رفت و عزادار شدم من که پای نظرت هستی خود را دادم هرچه را هم، بدهم باز بدهکار شدم نیتّم بود که شرمندهء زینب نشوی تازه فهمیده ام ای یار که انگار شدم من که عمری به سر چشم ترت جایم بود خواب دیدم که تو رفتی و دگر خوار شدم  مانده ام بی کس و تنها، همه هستم به فدات اگر از داغ تو من نیز شکستم به فدات  تا ابد باد سلامت ثمر من، سرتو می چکد خون دل من ز دو چشم تر تو روح سرگشتهء من غمزدهء ماتم توست دل صد پاره من هست حسین،  پرپر ِ تو جان زهرا بپذیر این دو کفن پوش مرا طفل هایم به فدای علی ِ اکبر تو دو گل آورده ام اینجا سر بازار غمت تا نبینند به سر نیزه سر اصغر تو بپذیر این دو پسر را که خدا ناکرده تا نبینند اسیری من و دختر تو دربساطم به جز این دو پسرم هیچ نبود شرمگین است، ندارد بجز این، خواهر تو دست ردّ بر جگر سوختهء من نزنی من که بودم عوض مادر تو مادر تو  از سرم آب گذشته است و چنین میگویم رمقی نیست زداغ تو بر این زانویم شاعر: کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش