سوار مرکب شد یه وقت دید یه صدای مادرانه از پشت سرش به گوش میاد مهلاً مهلاً.... پناه حرم! کجا داری میری بگو برادرم بدرقه‌ ی راه تو اشک چشم ترم آهسته‌تر برو داداش ببین مضطرم پناه حرم ببین نامحرمان رو و برم حسین.... قسم به ناله‌ی مظلوم بین یک گودال قسم به غربت یک تن میان یک لشکر به خواهری که غریبانه زیر لب میگفت چقدر اسب دواندیدند روی این پیکر بحق زینب کبری ظهور را برسان کجاست منتقم خون آل پیغمبر اگرچه داریم از ماه رمضان خداحافظی میکنیم اما این عهد و پیمان رو اینجا باهم میبندیم همیشه گریه کن شاه سر جدا هستیم... خدا گواهست.... اگه اینجوریه آخرش یه حسین بکش همیشه گریه کن شاه کربلا هستیم خدا گواهست که دلتنگ کربلا هستیم حسین..... مرحبا به شما مردم... حنجره‌هاتون رو خرج اون آقای بی‌ حنجر کردید حنجره‌ هاتون رو خرج اون حنجر زیر خنجر کردین... بالحسین العفو... به نیابت از همه شهدامون، مدافعین حرم زینبی، سردار سلیمانی، ابومهدی المهندس، جانبازانی که به رفقاشون ملحق شدند سردار حجازی شهدا و اطفال و معصوم افغانستان که با زبان روزه به محضر الهی قطعه قطعه رسیدند شهدای دیروز و امروز فلسطین وداع میکنیم اما من یه بند تو دلم مونده امسال شاید خیلی هاتون متوجه نشدین، از شب اول ما ریزه خوار دخترابی‌عبدلله بودیم، شب آخرم نان ونمک حضرت رقیه رو بخوریم مناجات کنیم پناه حرم، تو رفتی و دخترت داره کتک میخوره غنیمت هاشو هر کسی داره میشماره ناموس تو در آرزوی یک چادره.... بسم الله الرحمن الرحیم الّلهمّ یا مَن لا یَرغَبُ فِی الجَزا... روضه رو ابتر رها کردم شاید باور نمی‌کرد زینب اینقده بی تابی کنه، برگشت، این خواهر و برادر دست دور گردن هم انداختند، ابی‌عبدلله دید دیگه راهی نمونده جز تصرف تکوینی به قلب زینب، دست روی قلب خواهر گذاشت، فرمود تو نماز شبت منو فراموش نکن. آخ چیزی نگذشت همین خواهر غروب فردا اومد کنار گودال هر چه گشت دنبال دست برادر بلکه تسلی قلب خواهر بشه، سنگ‌ها و نیزه‌ها و تیرها رو کنار زد، دید دو دست برادر رو قطع کردند.... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝