که باخودت، میخوان چیکار کُنن
سیلی که میزدن، از پا می افتادم
یاد مدینه و، زهرا می افتادم
خودم که گرفتار و بی کسم
ولی من برا تو دلواپسم
می دونم به دیدار نمی رسم ، خدانگهدار
تو سینهم پر از حسرت توئه
همه گریهم از غربت توئه
همه جا فقط صحبت توئه ، تو کوچه بازار
حرف از ثوابه و، پاداش و جایزه
فتوا رسیده که، قتل تو جایزه
با دخترات میای، اینو تا فهمیدن
توو خونه ها دارن، قول کنیز میدن
شاعر : داوود رحیمی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال:آرامش🙏