شکوه مطلق طوبایی اش نهال نداشت کمال بود کمالی که فصل کال نداشت بزرگ بود بزرگ از همان طفولیّت بزرگ بود زمانی که سن و سال نداشت! مردّدم بنویسم که مثل خورشید است که یاد روشن او در دلم زوال نداشت مردّدم بنویسم که مثل خورشید است مگر نگفت پیمبر که او مثال نداشت! چه بود قصه ی دلدادگی و دلداری؟ به جز خیال محمد دگر خیال نداشت کسی شبیه محمد به مقصد و مقصود به راز وحی، به سرچشمه اتصال نداشت به مهربانی احمد نبود هیچ کسی که چشمه نیز چنین خلقتی زلال نداشت سپرد دل به محمّد، به فخر عالمیان چنان خدیجه کسی عشق ایده آل نداشت اگر نبود خدیجه، نبود زهرایی اگر نبود خدیجه، رسول آل نداشت درست در وسط صحن خانه گم می شد... میان خیل ملائک، اگر چه بال نداشت! چنان به در زدن دست ها تفقد داشت که در گذار و گذر سائلی سوال نداشت هرآنچه داشت نثار عقیده کرد و گذشت نظر به هیچ کسی غیر ذوالجلال نداشت چنان موانستی با خدای سبحان داشت که روز وصل دل آشوبی وصال نداشت 🔸شاعر: :(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: