نباشد آنکه زمهر و وفات مأیوس است تمام دلخوشی ما زمان پابوس است صلاح مملکت خویش خسروان دانند صلاح ماکه به دستان خسروطوس است شاعر: بُعد منزل نبود در سفر روحانی از همین دور سلام ای که مرا سلطانی شاعر: کم حوصله‌ام قرار و صبرم با تو خشکیده تر از کویرم ، ابرم با تو با غیر ِ خودت ، کار ندارم اصلا قربان سرت ، حساب قبرم با تو شاعر: هیهات که با گریه و زاری بروم از پیش تو با امیدواری بروم با دست تهی آمده ام...مطمئنم با دست تهی نمی گذاری بروم شاعر: هرچند که مسکین و تهی‌دستم من از سُکر سلام بر شما مستم من گویند سلام مستحب است، آری مشتاق جواب واجبش هستم من شاعر: استاد از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم با دست تهی و دل پُر غم نرویم از درگه تو که کعبۀ امّید است نومید کسی نرفته، ما هم نرویم شاعر: تو حُجت نور، عصمت خورشيدي آيينه‌ي عشق، آيه‌ي اميدي با لهجه‌ي ايجاز تو را مي‌گويم تو روح يقين، حقيقت توحيدي شاعر: خورشید بر ایوان تو ای پاک سرشت جز «سلسلة الذهب» حدیثی ننوشت گفتی «أنا من شروطها» یعنی، نیست جز عشق و محبت تو راهی به بهشت شاعر: استاد غافل نشو شاید نظری شد امشب شاید که مبارک سحری شد امشب شاید که بخاطر امام هشتم از یوسف زهرا خبری شد امشب شاعر: پدرانه بغلم کرده از آن روزی که گشته ام دور سرش از سر دوش پدرم شاعر: مشهد چه شکوه و کبریایی دارد این کعبه عجب برو بیایی دارد هر روز در ایوانِ طلا می گویم ایوانِ نجف عجب صفایی دارد شاعر: از تربت تو عسل، شفا می گیرد با نام تو اوفتاده، پا می گیرد خورشید، تب آلوده میاید هرصبح از توس، برات کربلا می گیرد شاعر: ما و کرم تو یا امام هشتم محتاج دم تو یا امام هشتم بیچاره و درمانده کجا را دارد غیر از حرم تو یا امام هشتم شاعر: رواق باغ رضوان می پسندم دلی در بند جانان می پسندم فقیرم کن رضاجان، جان زهرا که من حج فقیران می پسندم شاعر: تا هست دخیل تو به کارم گره نیست با بودن تو بغض در این حنجره نیست تا حرف زدم گریستی! فهمیدم فولاد دل من است این پنجره نیست شاعر: ای ابر! شبیه برگ پاییز ببار تا خانه‌ی آفتاب، یکریز ببار دلتنگ خراسانم و دور از سلطان رفتی حرمش به جای من نیز ببار شاعر: ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝