مداحی_آنلاین_از_قصر_بيرون_زد_عبا_روى_سرش_بود_حاج_منصور_ارضی.mp3
5.86M
|⇦•از قصر بیرون زد... و توسل به امام رضا علیه السلام ویژهٔ ایام زیارت مخصوص اجرا شده به نفسِ استاد حاج‌ منصور ارضی 🏴🏴🏴 اى ضامن هر چه نیاز و اى امام رئوف ما،خود را به پنجرهٔ نگاه تو آویخته ایم و چشم هاى آغشته به رازمان را به ضریح تو دوخته ایم،ما را از سقاخانه لطفت سیراب کن 🏴🏴🏴 از قصر بیرون زد، عبا روی سرش بود در احتضار انگار جسم مضطرش بود دور و برش گریه کنی، اصلا نیامد *هیشکی نبود برا غریبی آقامون گریه کنه، اباصلت میگه دستور داده بود، من هی میخواستم برم جلو زیر بغلشو بگیرم، تا خونه فاصله ای نبود پنجاه بار رو زمین نشست، هی دلشو گرفت، جیگرم! اصلا حضرت معصومه نبود، داداشای دیگه ش خواهرای دیگه ش نبود، خواهر از دنیا رفته، گریه کن نداشت، بابا امام حسین گریه کن داشته، زینب هم گریه میکرد هم نهیب میزد، هم میزد تو سینه ی دشمن..* دور و برش گریه کنی اصلا نیامد ای کاش پیش این برادر، خواهرش بود از بس زمین افتاد و از بس غَلت میخورد وقتِ گذر خاکیِ خاکی پیکرش بود دستش به پهلو بود و مشکل راه می‌رفت خیلی در این ساعات یاد مادرش بود با این که درب حجره اش را بست اباصلت اما جوادش آمد و دور و برش بود شکر خدا سر روی دامان پسر داشت وقت سفر گریانِ جدّ اطهرش بود وقتی حسین از روی اسب افتاد بر خاک وقتی که با زانو کنار اکبرش بود *خودش گفت اِبن شبیب هر وقت خواستی گریه کنی حتی برا مصیبت ما، برا جد ما گریه کن..* در بین مقتل یک علی افتاد اما حالا صد و ده تا علی دور و برش بود زینب برای بردن آقا به خیمه آنچه به دردش خورد حرف معجرش بود *یهو گفت حسین، داداش، اگه پا نشی الان معجرم رو برمیدارم..*