لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 سلام بر تو و عاشورای بزرگی که در چشم‌های کوچک تو خلاصه شده است.  سلام بر تو که در خنکای لبخند حسین علیه‌السلام رها بودی و پا به پای آبله، زخم‌هایش را به جستجو.  سلام بر کوچکی گام‌هایت؛ به تو و خاطرات در آتش رها مانده‌ات 🏴🏴🏴 َکسی چه میدونه چه حالی داره رقیه‌ی یتیمِ دل‌شکسته با اتفاقایی که واسه‌م افتاد حق بده که نمازام شده نشسته می‌دونی چرا بابا؟! اول این که خیلی رو خارا دویدم دوم این که طعم لگد رو چشیدم سوم این که تا افتادم از رو ناقه مثل مادرت خمیدم بشمارم بازم یا نه؟! بسه دیگه بابا نه؟! رد بشیم از این حرفا میریم مدینه یا نه؟! «بابا، بابا، بابا، بابا بابا، بابا، بابا، بابا» خدا کنه هیچ دختری توو دنیا نَشینه رو ناقه با دست بسته با اتفاقایی که واسه‌م افتاد غرورِ من مثل سرت شکسته می‌دونی چرا بابا؟! اول این که خیلی سرم داد کشیدند دوم این که گوشواره‌م و پس نمیدن سوم این که خندیدن به اشک چشمام وقتی لباسام و دیدن بشمارم بازم یا نه ؟! اینه رسم دنیا نه خون شده دلم بابا میریم مدینه یا نه؟! «بابا، بابا، بابا، بابا بابا، بابا، بابا، بابا» عَلَم اَشکِ روی دوش گرفتم با عمه زینب ما عَلمدارتیم رو سرمه سایه‌ی تو همیشه حق ندارن به من بگن بچه یتیم می‌دونی چرا بابا؟! اول این که خونِ علی توو رَگامه دوم این که راهت و میدم ادامه سوم این که مهمون منی بابایی الان سرت رو پاهامه میمونم تا فردا نه دلخورم به وَاللّٰه نه ظلم و زیر و رو کردم شدم مثل زهرا نه «بابا، بابا، بابا، بابا بابا، بابا، بابا، بابا»