به نام خدا دو گل از شاخه افتادند پرپر یکی در کوفه آن یک در مدینه شکست از کشتیِ این بحر لنگر یکی در کوفه آن یک در مدینه دو مرد از آسمان حق دمیدند شهادت را به جان خود خریدند یکی از زهر کین آن یک ز خنجر یکی در کوفه آن یک در مدینه ندیدم این چنین مظلوم و تنها غریب و یکّه و بی یار مولا یکی پور عقیل آن یک ز حیدر یکی در کوفه آن یک در مدینه یکی با قلب خون چون ماهپاره یکی دل خسته بر دارُالاماره یکی لب تشنه آن یک نور کوثر یکی در کوفه آن یک در مدینه یکی جسم شریفش گشت در خاک یکی افتاده خونین جسم بر خاک یکی بی دل یکی با جسم بی سر یکی در کوفه آن یک در مدینه یکی اندوه او بر دل نشانند یکی بر خاک جسمش می کشانند وَ هر دو در غم و ماتم شناور یکی در کوفه آن یک در مدینه یکی بگریست بهرِ کام عطشان یکی گفتا میا کوفه حسین جان وَ هر دو با دل خون ، دیده ی تر یکی در کوفه آن یک در مدینه ** محمود تاری «یاسر» ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠 کانال:نَوٰایِ ذٰاکِرینْ 💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝