‍ روضه....... فاطمیه روضه شهادت حضرت زهرا (س) - فرصت نداد مادر زینب عقب رود خدانکنه آدم گرفتار بشه ، نتونه هیچ کاری کنه، زن جسه اش ظریف تر و ضعیف تره، اگه بین آتیش و دود جایی رم نبینه، دود وقتی بلند بشه آدم چشماشو می بنده، چشم میسوزه دیگه، وقتی چشم ها بسته می شه، دیگه نمی بینه کی در می آد می خوره بهش، چشما بسته بود، فرصت نداد مادر زینب عقب رود مهلت نداد تا که در بسته وا شود زینب صدای فضه به دادم برس شنید می خواست مادر از در و آتش رها شود اما دو دست بسته ی بابا که دید ماند باور نداشت مادرش این بار پا شود یک باردار بی کس و شهری ز ناکسان برخواست تا که کوچه ی غم کربلا شود محکم گره به چادر خود زد خمیده رود تا مانع کشیدن شیر خدا شود دستش به دست فاتح خیبر رسید حیف کار مغیره بود که از او جدا شود آرام پشت یار غریبش به گریه گفت آقا چه غم که محسنم اینجا فدا شود شرمنده ام حمایت من بی نتیجه ماند قسمت نبود دست تو از بند وا شود یه طرف آتیش دل ،  یه طرف آتیش هیزم یه طرف گریه ی ما،  یه طرف خنده ی مردم خدا نیاره داغ ببینی، یه عده بهت بخندن در آتیش گرفته،  روی گل پرپر اُفتاد بوسه های سرخ آتیش ، رو چادر مادر اُفتاد همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند همه ایستاده بودند کنار ذوالجناح، یه وقت دیدند از تو گرد و خاک یه عده دارند با آتیش می دوند، زینب بچه ها رو فراری داد، گفت: برید تو بیابونا، برید، آتیش از خیمه ها بلند شد، حالا بگرد زیر یکی از این خیمه ها رقیه ..... 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) در تلگرام فعلا بعلت فیلترینگ فعال نیستیم...🙏 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش