یا فاطمه زهرا س مهمان غزل هستید... نشست بر سر منبر و رو به مردم کرد و بهتر از همه قدیسه ها تکلم کرد سوار موج خروشان غیرت آمده بود چگونه وصف کنم تا چه حد تلاطم کرد سند به دست که برگشت سمت خانه خویش شعاع دست غریبه بر او تهاجم کرد به خانه چند قدم مانده بود تا برسد میان کوچه آخر مسیر را گم کرد نمای صورت آتش گرفته ای برگشت نگاه آینه ای را پر از تالم کرد علی تمام رخ آمد به دیدنش اما فقط ز گوشه چادر کمی تبسم کرد برای اینکه بفهمند او مسلمان است شبانه روز به همسایه ها ترحم کرد و او ز داغ جگر هم مضایقه نکند کمی ز سوزش خود را نصیب هیزم کرد اگرچه آه کشید و دل زمین لرزید به زیر تیغ علی با همه تفاهم کرد جعفری 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113