مثل این ایام در وقت سحر رفتی پدر پیش چشم مادرم آسیمه سر رفتی پدر گفتی از عاشور و زینب از دمشق و کربلا گفتی از تکرار یک شام دگر رفتی پدر گونه هایم خیسِ باران آمدم دنبال تو کاسه ی اشکی روان از پشت سر رفتی پدر از تو دل کندن شد آسانم که در شام بلا پاسبان رفتی پی دفع خطر رفتی پدر بی ریا بودی برایت بود کافی تا شود عکس دستت زینت خط خبر رفتی پدر ✍مهدی حسین آبادی شاعر آیینی کانون بسیج مداحان و شاعران سبزوار 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113