#امیرالمؤمنین_در_قرآن ۴
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
سلام به شما معلم عزیز.
جلسه چهارم است که درباره آیات فضیلت امیرالمؤمنین گفتگو میکنیم.
در این جلسه به این سؤال مهم پاسخ می دهم که :
« اگر صدها آیه درباره کمالات و خوبیهای امیرالمؤمنین در قرآن نازل شده پس چرا حداقل یک بار نام علی بن ابیطالب علیه السلام در قرآن نیامده؟ »
سه تا پاسخ خدمتتان میدهم :
یک. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران کلیات بیان شده و در اصل ۹۸ آن آمده که مُفسِّر این کلیات، شورای نگهبان است که جزئیات این کلیات را بیان میکند.
و قرآن کریم هم قانون اساسیِ اسلام است که کلیات را بیان میکند. در آیه ۶۴ سوره نحل آمده « وَ مَا أَنْزَلْنَا عَلَیکَ الْکِتَابَ إِلاَّ لِتُبَینَ لَهُمُ. » ما کلیات را در این کتاب آسمانی نازل کردیم و وظیفه پیامبر هست که جزئیات را بیان کند و آیات مبهم قرآن را روشن کند
و بر مردم هم واجب کردیم تا از گفتارِ پیامبر پیروی کنند و هر چه پیامبر اکرم فرمودند از او بپذیرند. « وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا »
امام صادق علیه السلام فرمودند : خداوند در قرآن نماز را واجب کرد ولی تعداد رکعات را ذکر نکرد، حج را واجب کرد ولی تعداد طوافها را بیان نکرد، تا اینکه پیامبر اینها را بر مردم بیان کند.
« حتّى کانَ رَسُولُ اللّهِ هُوَ الذَّى فَسَّرَ لَهُمْ ذلِکَ. »
و فرمودند : خداوند آیاتی را در شأن امیرالمؤمنین به صورت مبهم آورد و پیامبر خدا وظیفه داشت که آن آیات را روشن کند و منظورِ آن آیه را بیان کند که منظور علی بن ابیطالب علیه السلام است.
دو. در آیه اول سوره عنکبوت آمده که « أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَكُوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یفْتَنُونَ » آیا مردم فکر میکنند همین که گفتند ؛ « من به خدا و پیامبر و قرآن ایمان آوردم » من از آنها میپذیرم، بدون امتحان کردن، چنین چیزی نیست.
خدا برای اینکه بندگانش را امتحان کند، در آیات قرآن کلمات مبهمی میآورد و با کنایه فضائل امیرالمؤمنین را ذکر میکند و آقا رسول الله آن واژه مبهم را توضیح میدهد و روشن میکند و مردم امتحان میشوند که آیا سخن پیامبر را میپذیرند یا نه و آیا به سخنِ او ایمان دارند یا ندارند؟
سه. خداوند متعال در آیه ۷ سوره حِجر فرمودند : « إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ » ما قرآن را نازل کردیم و قطعاً و یقیناً آن را از تحریف حفظ میکنیم.
یکی از راههای خداوند متعال برای جلوگیری از تحریفِ قرآن این بود که زمینه تحریف را از بین ببرد
مثلاً آقا امیرالمؤمنین دشمنان فراوانی داشتند که حق حضرت را غصب کردند، با حضرت جنگیدند، سالها در منابر حضرت را لعن کردند و دوست داشتند قبر حضرت را پیدا کنند و قبر را بشکافند، حتی به بدن حضرت جسارت کنند.
بنابراین اگر خداوند متعال به جای کنایه و وصفِ امیرالمؤمنین ، نام او را در قرآن میآورد، انگیزه تحریف آنها بیشتر میشد و چون سالیان سال خودشان را خلیفهی رسول الله معرفی کرده بودند و قدرت اجتماعی هم داشتند ممکن بود قرآن را تحریف کنند و در آن صورت دیگر قرآن، قابل استناد و اعتماد نبود.
همانطور که نام مبارک پیامبر در تورات و انجیل آمد ولی متأسفانه یهود و نصارا کتاب آسمانیِ شان را تحریف کردند و به همین خاطر دیگر آن کتابِ تحریف شده قابل استناد نیست.
از جلسه آینده آیاتِ فضیلت امیرالمؤمنین را شروع میکنیم.