هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃لطیف ترین احساس ما که احساسمان مثل تو لطیف نیست. احساس تو را به هیچ چیز نمی‌شود تشبیه کرد. گل هم پیش احساس تو کم می‌آورد و حس سنگ بودن می‌کند. نازک‌ترین دل‌ها وقتی به دل تو می‌رسند، از زمخت بودن خویش شرم می‌کنند. چه کسی می‌تواند احساس تو را توصیف کند،‌ جز خود تو. در میان روضه‌هایی که می‌شنوی، می‌شود بگویی کدام یک بیشتر از روضه‌های دیگر دلت را آتش می‌زند؟ می‌خواهم به روضه‌خوان‌ها بگویم آن روضه را کمتر بخوانند. صدای گریۀ کودکان، دل تو را ریش ریش می‌کند؛ تو اگر امام جماعت باشی و صدای گریۀ کودکی را بشنوی، نمازت را سرعت می‌دهی تا مادر به فریاد کودکش برسد؛ حالا صدای نالۀ کودکی که زیر ضرب تازیانه کم آورده، با دلت چه می‌کند آقا؟! می‌خواهی بگوییم کسی دیگر روضۀ تازیانه‌ها را نخواند و بگوییم حتی با اشاره، از کودکی که از درد تازیانه‌ها گریه می‌کند حرفی به میان نیاورند؟ کاش بهانۀ مرگمان همین روضه‌ها بودند! ما را ببخش به خاطر سخت‌جانی‌مان! شبت بخیر لطیف‌ترین احساس! @abbasivaladi