نگارخانہ‌ےمن !
‌ گرمایِ بودن تو ، مثل لُحافِ کلفتِ پشمیِ مادر بزرگ ، تو یه شبِ سردِ دی ماهیه ... همونقدر لذت بخش ؛
‌ فکر کردی در هم سر از دستت بر میدارم ؟ جایم خوب است . قبل از آمدنت حواسم به زندگی ات است. در راز و نیاز شبانه ام ، هم دعا می‌کنم‌. دعا میکنم هر چ زودتر شاهزاده‌ی سوار بر کفش های قهوه ای اش را پیدا کنی . نمیدانم تو هم اعتکافی ، یا اینکه مانند بچه سوسول ها پای درس و مشقت نشسته ای ولی خلاصه ، التماس دعا .