روضه‌ی مجسم شده‌ام این روزها.😭😢 😔💫 دلم نمی‌خواهد دیگر زنگ‌های موبایل را جواب بدهم و چندباره همان سوال تکراری را از آن سو بشنوم که با ابهام و تردیدی درد آور می‌پرسد: ( چی شد؟! چه زود برگشتی! اصلاً رفتی؟! دو روز برای اربعین شوخی بود یا جدی!) و من شرمنده‌ی کم روزی با صدای که به زور به گوش خودم هم می‌رسید می‌گفتم: ( آره برگشتم. آخه پدر بچه‌هایم بود. همسفر راهم، از من خواست. بیماری توانش را گرفته بود. حتی به زور آخرین کلامش را در دو قدمی بین الحرمین گفت‌: برگردیم رفیق، حالم بده است. می‌ترسم درمونده‌ی من بشی توی این شهر غریب.) من که بین دل و عقل مانده بودم در حالی‌که تمام وجودم سوخت از حرم ندیده و قلب سوخته، جان تشنه از فرات دیدار یار، بلند شدم. چشم به چشمان تبدارش دوخته‌ام و یک دل هزار تکه را یک دل کردم و زیارت سلام و وداع رو به گنبد زیبایش یک‌دفعه خواندم: «السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.» 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein