مسافتی را به همراه بچه‌ها طی کردیم تا به بین الحرمین و اولین وعده دیدار برسیم. به‌نظرم آمد که ازدحام جمعیت و گرمای هوا کمی بچه‌ها را کلافه کند، اما پذیرایی مفصل سیب زمینی و کباب و انواع خوراکی‌های خوشمزه در مسیر آن‌ها را حسابی مشغول کرد. به خیابان روبه روی حرم حضرت عباس علیه السلام رسیدیم و دیدار گنبد زیبای ایشان دلم را برد. همین‌طور که همراه انبوه جمعیت جلو می‌رفتیم، در دو طرف خیابان قدم به قدم آب خنک پخش می‌کردند. رفتم جلو تا دو لیوان آب برای بچه‌ها بگیرم لیوان را که برداشتم، مرد خادم از دستم گرفت و گفت: «لاتبارد» و دو لیوان آب یخ برایم درآورد و به دستم داد و گفت: «مای بارد» یعنی حتی حواسشان بود که تشنگان حتما با آب خنک سیراب شوند.☘🧊 با لیوان‌های آب خنکی که در دستم بود به سمت حرم برگشتم.🧊🧊 چشمانم که به گنبد حضرت عباس افتاد بغض راه گلویم را بست. تمام روضه های عطش که شنیده بودم جلوی چشمانم آمد و اشک در چشم‌هایم حلقه زد خادمان ساقی العطاشی درمقابل ارباب‌شان چقدر خوب درس پس می‌دادند. و حقیقتا این صحنه فراوانی آب و سیراب شدن زائران در مقابل حرم سقا برایم سراسر روضه و اشک بود.😭😭💫😭😭 r_naraghi77 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein