#داستان_های_اخلاقی
⭕️ اجابت دعا
🔸ابوالحسن محمد بن عبدالله هروى مى گويد مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت
#امام_رضا (عليه السلام) آمد.
خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند.
ارباب، بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام، پايين پاى حضرت به نماز ايستاد.
🔹چون هر دو از نماز فارغ شدند، به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند.
ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد.
🔸غلام سر از سجده برداشت و گفت لبيک، اى مولاى من.
به غلام گفت مى خواهى آزادت كنم؟
گفت آرى.
🔺گفت تو در راه
#خدا آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است، در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا (عليه السلام) را هم به اين برنامه شاهد گرفتم.
غلام گريست و به خدا و به حضرت رضا (عليه السلام) سوگند ياد كرد كه من در سجودم جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد.
📚 منابع:
۱. بحارالانوار، جلد ۴۹، صفحه ۳۳۰
۲. عیون اخبار الرضا، جلد ۲، صفحه ۲۸۲
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah