☀️ | دیدار با امام پس از زندان 🕊 وقتی از زندان خارج شدم، شنیدم برخی روحانیون جوان که در بازداشتگاه‌های مختلف زندانی بودند، چند روز پیش از من آزاد شده‌اند و ساواک آن‌ها را برای ملاقات با امام خمینی، به محلّ اقامت اجباری ایشان در منطقه‌ی قیطریّه‌ی تهران برده است. 😊 شور و شوق دلم را فراگرفت و گفتم من هم توکّل به خدا کنم و به محلّ اقامت امام بروم؛ شاید به من هم اجازه‌ی ملاقات بدهند. 🚕 من به خانه‌ی امام نزدیک شدم. نگهبانان تمام اطراف خانه را گرفته بودند. به یکی از آنها گفتم: من تازه از زندان آمده‌ام و می‌خواهم مانند سایر زندانیان با آقا ملاقات کنم. آنها با یکدیگر اختلاف نظر پیدا کردند. برخی گفتند: این مرد، مردی ساده است که سختی راه را تحمّل کرده و به اینجا آمده؛ پس به او اجازه دهیم. برخی دیگر هم مخالفت کردند. بالاخره توافق کردند که به من اجازه دهند فقط برای چند دقیقه وارد شوم. 🏡 در زدم. حاج آقا مصطفی ـ فرزند امام ـ در را باز کرد و از دیدن من دچار شگفتی شد. از من پرسید: کِي آزاد شدید؟ گفتم: دو روز پیش. 😍 وارد یکی از اتاق‌ها شدم و آقا را در برابر خود یافتم. عواطفم در برابر امام سرریز شد. برای آقا وضع امّت و دوستان را در غیاب ایشان بیان کردم و اظهار داشتم که موسم رمضانِ امسال بدون بازده به هدر رفت؛ و لذا باید از هم‌اکنون برای موسم محرّم برنامه‌ریزی کنیم. چند دقیقه بعد، از منزل ایشان خارج شدم. 🔰 بخشی از خاطرات دوران جوانی و مبارزات آقا به نقل از کتاب «خون دلی که لعل شد» 💫 رسانه اختصاصی نوجوانان سایت Khamenei.ir 👇 🌱 @nojavan_khamenei