| ما که هستیم...؟ ✍️ یادداشتی از آقای مهدی سپهری، استاد دانشگاه 🧐 *چگونه مانند علامه طباطبایی، مبانی معرفتی را تقویت کنیم* 🍡 پسر و دختری کوچک مشغول بازی با یکدیگر بودند، پسر کوچولو یک سری تیله و دختر چند تایی شیرینی داشت، پسر گفت: من همه تیله هام رو بهت میدم و تو هم همه شیرینی هاتو به من بده، دختر قبول کرد... پسر، بزرگ‌ترین و زیباترین تیله رو یواشکی برداشت و بقیه را به دختر داد، اما دختر کوچولو همان‌طور که قول داده بود تمام شیرینی‌ها رو به پسرک داد. ✨ اون شب دختر کوچولو خوابید و تمام شب خواب بازی با تیله‌های رنگارنگ رو دید...اما پسر کوچولو تمام شب نتونست بخوابه به این فکر می‌کرد که حتماً دخترک هم یه خورده از شیرینی هاشو قایم کرده و همه رو بهش نداده... 💡 اگر تکلیفمان با خودمان روشن نیست به خاطر این است که تکلیفمان با دیگران روشن نیست و اگر تکلیفمان با دیگران روشن نیست به خاطر این است که تکلیفمان با خودمان روشن نیست. اما چرا تکلیفمان با خودمان روشن نیست؟ چون خودمان را نمی‌شناسیم. اما چرا خودمان را نمی‌شناسیم؟ 🍃 علامه طباطبایی فرزانه زمانه ما داستان خود ما را می‌گوید. این حکیم فرزانه به ما می‌گوید از کجا آمده‌ایم، در کجا هستیم و به کجا می‌رویم. او بهترین و نزدیک‌ترین راه آشتی با خود را آشتی با خدا می‌داند و برعکس. به زبان ساده او به ما یادآوری می‌کند که دقت کنیم با که بوده‌ایم با که هستیم و با که خواهیم بود. 📝 سید محمدحسین قاضی طباطبایی تبریزی که در سال ۱۲۸۱ در روستای شادباد مشایخ از توابع تبریز پا به عرصه دنیا نهاده بود، وی قبل از اینکه برای تکمیل تحصیلات به همراه برادرش به نجف اشرف سفر کند یک‌بار خدا را از نزدیک و در خلوتی دلگیر و درعین‌حال شعف‌انگیز احساس کرده بود. داستان از این قرار بود: او که در پنج‌سالگی، مادر و در نه‌سالگی، پدر خود را از دست داده بود به همراه تنها برادرش برای تحصیل به مکتب فرستاده می‌شود... 🤝 🔻 برای خواندن متن کامل خواندنی به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=18430