....بسيار اتفاق افتد كه
شخص ريا كار خودش هم ملتفت نيست
كه ريا در اعمال او رخنه كرده
و اعمالش ريايى و ناچيز است،
زيرا كه مكايد شيطان و نفس
به قدرى دقيق و باريك است
و صراط انسانيت به طورى نازك و تاريك است
كه تا انسان موشكافى كامل نكند نمىفهمد
چه كاره است.
خودش گمان مىكند
كارهايش براى خداست،
ولى براى شيطان است.
انسان چون مفطور به حب نفس است،
لهذا پرده خودخواهى
معايب او را بر خود او مىپوشاند...
انسان ميل دارد در محضر علما
و رؤسا و فضلا مطلب مهمى را حل كند
به طورى كه كسى ديگر حل نكرده باشد،
و خود او متفرد باشد به فهم آن،
و هر چه مطلب را بهتر بيان كند
و جلب نظر اهل مجلس را بنمايد
بيشتر مبتهج است،
و هر كس با او طرف شود
ميل دارد بر او غلبه كند
و او را در بين جمعيت
خجل و سرافكنده كند،
و حرف خود را، حق يا باطل،
به حلق خصم فرو ببرد،
و بعد از غلبه يك نحو تدلل و فضل فروشى
در خود ادراك مىكند،
اگر يكى از رؤسا هم تصديق آن كند
نور على نور مىشود.
بيچاره غافل از آنكه اينجا
در نظر علما و فضلا موقعيت پيدا كرده،
ولى از نظر خداى آنها و مالك الملوك
همه عالم افتاد،
و اين عمل را به امر حق تعالى
وارد سجّين كردند.
در ضمن، اين عمل ريايى
مخلوط به چندين معصيت ديگر هم بود،
مثل رسوا كردن و خوار نمودن مؤمن،
اذيت كردن برادر ايمانى،
گاهى جسارت كردن
و هتك كردن از مؤمن،
كه هر يك از آنها از موبقات
و براى جهنمى كردن انسان
خود مستقلاند. .. ...
حضرت امام خمینی رحمه الله علیه
چهلحديث ص 48
ص37 نسخه pdf زیر
https://eitaa.com/noktaha/1302