درباره دیده شدن و شاخص خواهی صحبت کردیم. حال چه چیز باعث میشود برویم دنبال دیده شدن وشاخص خواهی؟ من معمولاً از دو کلمه خیلی استفاده می کنم، هنجار و کارکرد (کاربرد). در مقدمه ی پاسخ این سؤال منظورم از به کار بردن این دو کلمه را توضیح می دهم تا با هم هماهنگ جلو برویم. ما برای حیات یک سری نیاز داریم مثل لباس که یکی از بخش های آن کفش است. از دل نیاز ارزش بیرون می آید. این کفشی که ما نیاز داریم چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ راحت، زیبا، بادوام، قیمت مناسب. این 4 تا ارزش از دل این نیاز بیرون می آیند و ارزش ها تبدیل به هنجار می شوند. کارکرد کفش چیست؟ بر پایه ی کارکرد هنجار را تعریف می کنیم. یعنی ازکفش چه استفاده ای میکنیم وچه نیازی داریم؟ به این میگویند کارکرد اما در جامعه درست عکس این اتفاق می افتد و فرمول بالا دقیقاً برعکس اتفاق می افتد یعنی اول در جامعه هنجار هست، به دنبال آن ارزش می آید و بعد نیاز و این یعنی مُد، یعنی ما توجه نداریم که چه نیازی داریم و چه کفشی می خواهیم بپوشیم، می رویم دنبال این که پاشنه اش چند سانت باشد چه مارکی باشد و امسال چه رنگی مد است ودرکل جامعه چه چیزی را می پسندد؟ این یعنی توجه واولویت قرار دادن هنجارها هنجارها خیلی قوی هستند و روند طبیعی را تغییر میدهند وبرعکس میکنند و ارزش ها را می سازند و از دل آن ها نیاز به وجودمی آید درحالی که نیاز باید اول باشد. یک کمد لباس داریم اما چون یک مدل دیگه مد میشه با همان که نمیشه برویم مهمانی.... در نتیجه این برداشت را خواهیم داشت که من الآن نیاز دارم و چون نمی توانم به نیازم برسم پس آدم بدبختی هستم. مهم نیست که چند دست لباس دارم، مهم اینه که لباس روز را ندارم، لباسی که هنجارهای جامعه به ما تحمیل می کند. پس من آدم بدبختی هستم.  (ادامه دارد) {قسمت30} [مباحث کودک متعادل ] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده