اگر خودايده آل با خودپنداره واقعي فاصله ي زيادي داشته باشد و به سمت پايين و كاذب منفي برود، شخص از خودش برداشت منفي مثل: «من هيچي نمي شوم» خواهد داشت. چه قدر اين جمله را درمورد خودمان مي گوييم كه من هيچي نمي شوم، من نه درس خوانم نه عرضه دارم و ..... اگر خودايده آل به سمت بالا و خود پنداره ي كاذب مثبت برود « من همه چيز بايد بشوم ». اين خطر امروزه بين جوان هاي دبيرستاني و كنكوري زياد است. ما فكر مي كنيم كه اين حالت به آن ها انگيزه مي دهد. من در مشاوره هايي كه با نوجوانان دارم مي بينم كه اصلاً حاضر نيستند به دانشگاه پايين تر رضايت بدهند و اين القايي است كه خانواده ها به او داده اند و اگر اين نوجوانان كه تحت فشار القاي خانواده هستند در كنكور قبول نشوند، داغون مي شوند چون دچار خودپنداره ي كاذب مثبت بوده اند. خطرناك تر از اين حالت وقتي است كه ما هر دو خودپنداره را با هم انجام مي دهيم، از يك طرف تحقير مي كنيم و از طرف ديگر مي گوييم كه تو استعدادت عالي است، تو نابغه اي و ... مواظب باشيد و آگاه باشيد كه به بچه ها چي مي گوييد و چه القابي مي دهيد. من موارد زيادي را ديده ام كه جلوي خود بچه والدين اذعان داشتند كه « اين بي شعور نفهم استعدادش خيلي بالاست، اصلاً نابغه ست، ولي بي عرضه تن به كار نمي ده يك خورده اگر درس بخونه از همه بالاتر ميشه، بچه ي فلاني و فلاني نصف اين هم شعور ندارند اما اونا چي شدن بچه ي من چي شده!!!!» تصور كنيد در اين مورد فاصله ي خود ايده آل تا خودپنداره ي واقعي را، گاهي آن بالاي بالا و گاهي اين پايين پايين، خوب اين بچه به معراج مي تواند برود؟ و متأسفانه اين بچه ها يك جايي مي بُرند و تبديل مي شوند به يك شخصيت نامطلوب. و متأسفانه ما چون فكر مي كنيم حرف باد هواست، بدون ملاحظه حرف مي زنيم و لقب و  نسبت مي دهيم و هيچ احساس مسئوليتي هم  نمي كنيم،  همه ي بهم ريختگي ها را در خودپنداره ها به وجود مي آوريم و در نتيجه كودك از نظر ذهني آشفته مي شود و دچار اختلالات شخصيتي مي شود. (ادامه دارد...) {قسمت10} [مباحث کودک متعادل ] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده