💠نامه انسان ساز(۵) امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه می فرماید: - یا بنی فإنی أوصیک بتقوی الله پسرکم! من تو را به تقوا توصیه می کنم امیرالمؤمنین علیه السلام "ابنی" نمی گوید و تعبیر "بنی" می آورد تا این مقصود را برساند که محبت و ارتباط عاطفی با فرزند موقعیت و سن نمی شناسد و اگر دهه ها از عمر فرزند بگذشته باشد در بَند آداب و تشریفات نمی شود: «تَسْقُطُ الْآدَابُ‏ُُِِّ بَیْنَ‏ الْأَحْبَابِ» و اما بسیاری از برخورد ها امروز همراه با تکلف و سختی ایست و همین باعث می شود که دیدار ها کم و کم تر شود - و لزوم أمره و اینکه اوامر خدا را لازم بدانی؛ یعنی باید تنها به فرمان یکی باشی - و عمارة قلبک بذکره من توصیه می کنم که قلب خود را با یاد خدا آباد و تعمیر کن؛ یعنی قلب ها دچار ویرانی و کهنگی می شوند و آن چیزی که قلب را آباد و نو می کند ذکر خداوند سبحان است - و الإعتصام بحبله و چنگ بزنی به ریسمان خداوند قرآن می فرماید بحبل الهی چنگ زنید و حبل یکی از جانب خداوند و یکی از جانب انسان ها است و حبل از جانب انسان همان ولایت است: «قالو:یا رسولَ اللهِ و من وصیُّکَ؟ قال؛هو الذی أَمَرَکُمُ اللهُ بالاِعتِصامِ بِهِ، فَقالَ :«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ» فَقالُو:یا رسولَ اللهِ بَیٍّن لَنا هذَا الحَبْلُ؟ فَقالَ:هُوَ قَوْلُ اللهِ:«إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ» فالحَبلُ مِنَ اللهِ کتابُهُ وَ الحَبلُ مِنَ النَّاسِ وَصِیِّی. - و أي سبب أوثق من سبب بینک و بین الله إن أنت أخدت به چه اتصالی و سببی محکم تر و مورد اعتماد تر از آن سببی است که بین تو و خدا قرار دارد؟ البته اگر تو آن ریسمان و سبب را حفظ کنی و ائمه هدی علیهم السلام همان سببی هستند که بین انسان و خداوند قرار دارند: «نحن السبب بینکم و بین الله» و از این رو در دعای ندبه آمده است: «أین السبب المتصل بین الأرض و السماء» - أحی قلبک بالموعظة قلبت را توسط موعظه احیاء کن امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: قلب آدمی گاهی ویران و کهنه می شود که توسط ذکر خداوند متعال آباد می گرد و گاهی نیز می میرد و توسط موعظه احیاء می شود امام جواد علیه السلام می فرماید: المومن یَحتاج إلی ثلاث خصال: توفیق من الله، و واعظ من نفسه وَ قبول ممن ینصحه» مومن به سه چیز نیاز دارد: توفیق از جانب خداوند متعال و واعظ درونی و پند پذیر بودن. و بنابراین وعظ تنها وعظ دیگران نیست و انسان گاهی لازم دارد که با خودش خلوت کند و خود را موعظه دهد و خود را مورد خطاب قرار دهد، همان که حافظ می گفت: حضوری گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ متی ما تَلْقَ من تهوی دَعِ الدنیا و اهملها ای حافظ! اگر انسان حضور خداوند را در زندگی خود طلب دارد، نباید بخاطر جایگاه و موقعیتی که به دست می آورد از ذکر خداوند غافل شود و باید همیشه به ریسمان الهی متصل باشد - و أمته بالزهادة و بمیران قلبت را با دل نبستن به دنیا معمول آن است که گفته شود: بمیران و بعد زنده کن، حال آنکه امیرالمؤمنین علیه السلام خلاف این معمول را فرمود و شاید مقصود این است که اول خود را احیاء کن و بعد اگر علف های هرزی ایجاد شد آنها را از ریشه در بیاور - و قوه بالیقین و قلب خود را با یقین تقویت کن "علم" با "یقین" متفاوت است و یقین اثر دارد و بسیاری یقین ندارند و اما طلب کارند که چرا اثر آن را نمی بینند! - و نوره بالحکمة و با یادگیری حکمت، نورانیت قلب خود را زیاد کن - و ذلله بذکر الموت و ذلیل کن(آرام کن) قلب خود را با یاد خدا؛ یعنی اگر قلب آدمی رها شود چنان طغیان می کند که کسی نمی توان آن را آرام کند و بنابراین اگر می خواهی این قلب را رام کنی مرگ را بیاد بیاور که مرگ برای وعظ کافی است: «و كفى بالمَوتِ واعِظا» "ذلول" در مقابل "جموح" و "چموش" است @noornama