تفسیر عیاشی: سلام می گوید: «در محضر امام پنجم بودم که حمران بن اعین (یکی از شاگردان حضرت) وارد شد و از مسائلی پرسش کرد. چون خواست برخیزد و برود، عرضه داشت: «خداوند بر عمر شما بیفزاید و به ما توفیق بهره مندی از وجود شما عنایت فرماید!مطلبی هم دارم و آن این است که ما وقتی در حضور شما هستیم و از بیانات شما استفاده می کنیم، از این محضر بیرون نمی شوم مگر با یک دل مهربان و حالت خوش؛ نسبت به دنیا بی اعتنا می شویم و این زخارف و ثروت هایی که در دست مردم است، در نظر ما بی ارزش جلوه می دهد، ولی وقتی در اجتماع قدم می گذاریم و با بازار و بازرگانان مربوط می شویم، محبت و علاقه به دنیا در دل ما جا باز می کند.» حضرت فرمود: «البته اینها حالات قلب است؛ گاهی سخت می شود و گاهی نرم.» سپس حضرت باقر فرمود: «توجه داشته باش که اصحاب و یاران رسول خدا | که به حضرتش عرضه داشتند: «ما می ترسیم که منافق باشیم»،حضرت به آنان فرمود: «به چه مناسبت احتمال منافق شدن و دو رو و دو چهره بودن را در خود می دهید؟» معروض داشتند: «چون وقتی در محضر شما هستیم و تذکرات ناصحانه شما را می شنویم، حالت ترس و خوف از خدا داریم و دنیا را فراموش نموده و علاقه و دلبستگی به دنیا را از دل خود بیرون می کنیم، مثل اینکه عالم آخرت و بهشت و دوزخ را مشاهده می نماییم. چنین حالتی را تا وقتی در حضور شما هستیم داریم، ولی هنگامی که داخل منازل و خانه های خود می شویم و بوی فرزندانمان به مشام ما می رسد و اموال و اهل و عیالمان را می بینیم، حالت سابق را از دست داده و دل های ما دگرگون می شود، مثل اینکه اصلا خوف از خدا و زهد در دنیا در ما وجود نداشته است. آیا شما درباره ما احتمال نفاق نمی دهید؟» حضرت فرمود: «هرگز! این وضع و حال شما از اثر وسوسه شیطان است به منظور اینکه شما را به دنیا متمایل گرداند. به خدا سوگند اگر آن حالتی را که در حضور من داشتید و خود را بدان توصیف نمودید ادامه دهید، به مقامی خواهید رسید که ملائکه با شما مصافحه می کنند @noornama