ارتباط عاطفی با امام زمان علیه السلام(۲‌) امام رضا علیه السلام می فرماید: - اَلامام الانيس الرّفیق "انیس" فراتر از "انس" است، یعنی کسی که بسیار انس دارد. و مفتاح انس، ذکر است: «الذکر مفتاح الانیس» و کسی که انیس است‌(یعنی ذاکر است) برتر است‌: «و قیل له صلی الله علیه و آله أي الأصحاب أفضل؟ قال: من إذا ذکرت أعانک و إذا نسیت ذکرک» از رسول خدا صلی الله علیه و آله سوال شد: کدام یاران برترند؟ فرمود: آن که هر وقت یاد شدی یاریت کند و هر وقت فراموش شدی تو را به یاد آورد. "رفیق" فراتر از "رفق" است، یعنی کسی که بسیار رفاقت دارد و او کسی ایست که به هنگام نادیده گرفته شدن و دیدن نالطفی ارفاق می کند و آسان می گیرد و کسی که چنین کند برتر است: «اصطحب اثنان إِلا كان أَعْظمها أَجْرا وَ أَحبهما إِلی الله عزوجل أَرْفقها بصاحبه» رسول خدا فرمود: دو کس با هم همنشینی نمی کنند، مگر اینکه آن کس که بیشتر مدارا می کند، اجرش بیشتر است و در نزد خدای عزوجل محبوب تر به شمار می آید. واژه ای دیگر "صدیق" است، و او در صدق کثیر است. گفته اند: صدیق کسی است که در گفتار و عمل یکی است؛ آن‌گونه که در ظاهر با دوست خویش رفتار می کند، در پنهان نیز به آن پایبند است: «و الصدیق من صدق غیبه» دوست آن است که در نهان آئین دوستی را رعایت کند[و چون پنهان شد از او روی برنگرداند]. و همچنین "صدیق" را مبالغه ی در "تصدیق" دانسته اند. مرحوم طبرسی در ذیل آیه ی: «إنه کان صدیقا» می گوید: یعنی تصدیق و ایمانش در امور دین در حد اعلی باشد[و غیبت حضرت حجت، موجب بازگشت از ایمان نشود] چرا که اصل او می‌بایست در امام ظاهر و غایب ایمان به آنها باشد: «مؤمن بِسرکم وَ علانیتکم وَ شاهِدکم و غائبکم و أولکم وَ آخرکم...» واژه ای دیگر "خلیل" است: «و اتخذ الله ابراهیم خلیلا» و "خلیل" یا از ماده "خلت" به معنای حاجت است و به دوست "خلیل" می گویند به این اعتبار که به نیاز های دوستش رسیدگی می کند. و یا از ماده "تخلل" به معنای آمیختگی است و به رابطه ی نزدیک دو دوست اطلاق می شود. - الوالد الشفیق "شفیق" یعنی کسی که بسیار مهربان است؛ گویا امام پدری است که نسبت به فرزندش چنین است و بلکه او در این ویژگی از پدر و مادر نیز سبقت می گیرد: «و أشفق علیهم مِنْ آبائهم وَ أُمهاتهم». و در روایت دیگر آمده است: «حسن الخلافة علی من ولی علیه حتی یکون له کالوالد الرحیم» چنان رهبری که برای مردم همچون پدری رحیم باشد و ما گفتیم: رحیم اختصاص به مؤمنین دارد. - و الأخ الشقیق "شقیق" از "شقه" می آید و به معنای نصف هر چیز است و «الأخ الشیق» به برادر دوگلو گفته می شود، به اعتبار اینکه گویی هر کدام نیمه و شقه دیگری هستند. حضرت زینب را «شقیقة الحسین» خوانده اند یعنی شقه و تکه ای از وجود امام حسین علیه السلام بود. - و الأم البرة بالولد الصغیر او مانند مادری دلسوز نسبت به فرزند خردسال است. توصیف به این نسب ها رساننده نزدیکی و ارتباط مهربانانه و عاطفیانه حضرت با شیعیان است‌‌: «و الصاحب المناسب» و چه بسا یاری که چنان خویشاوند است و "مناسب" از "نسب" آمده؛ یعنی گویا از نسب نیز با او ارتباط دارد که بنظر دور است ولی از نزدیک نیز نزدیک تر است: «و رب بعید أقرب من قریب». رسیدن به این ارتباط بازگشت به مدت دوستی دارد؛ یک روز دوستی فقط یک تمایل است: «مودة یوم میلة» و یک ماه دوستی قوم و خویشی است: «وَ مودة شهر قرابة» و یک سال دوستی خويشاوندى پايدارى است كه هركس آن را ببرد، خداوند [رشته عمر] او را به سر مى آورد: «وَ مودة سنة رحم ماسة، من قطعها قطعه الله» و اما در مصداق اهل بیت علیهم السلام مزیت دوستی دوام آن است، برخلاف دوستی های عادی که متزلزل است و نهایت[فارغ از مدت آن] به جدایی منتهی می شوند: «وَ احببت من شئت فانک مفارق» چون این دوستی متصل به خدا است: «ما عندکم ینفد و ما عندالله باق». - مَفزع الْعباد فِي الداهیة الناد "مُفزع" مکان ترسناک و "مَفزع" محل پناه است و امام "مفزع" است در مواقع هولناک. مفزع بالذات خدا است: «أنت المفزع فی الملمات» - «مفزع کل ملهوف» و خدای سبحان است که امام را مفزع(بالعرض) قرار می دهد: «واجعله اللهم مفزعا لمظلوم عبادک». 💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠 🔹@noornama 🔹@noornama