حکومت اسلامی(۶) امیرالمؤمنین علیه السلام، در ادامه آداب مردم داری را بیان می فرماید تا بدین وسیله رضایت مردم را بدست آورد: - ولیکن أحب الأمور إلیک أوسطها فی الحق محبوب ترین کار ها نزد تو این است که در مورد حق، باید معتدل ترین آدم باشی(دچار افراط و تفریط نشوی) شهید مطهری می گوید: «غالبا جامعه ها از راه گرایش صد در صد به باطل، به گمراهی کشیده نمی شوند؛ بلکه از افراط در یک حق به فساد کشیده می شود»(انسان کامل ص 36) "وسط" مانند «وَعْد» و «عِدة» به معناي قرارگرفتن چيزي بين دو يا چند چيز است؛ خواه آن دو چيز مادي باشد يا معنوي؛ متصل باشد، مانند اجسام، يا منفصل، مانند اعداد. - و أعمهما فی العدل و در مورد عدل چنان تصمیم بگیری که شامل همه ی مردم بشود و فرمود پیامبر: «مَنْ عَمَّ عَدْلُهُ نُصِرَ عَلَى عَدُوِّهِ» کسی که عدالتش فراگیر باشد، در مقابل دشمن یاری می شود. - و أجمعها لرضا الرعیة و در وادی قدم بگذاری که رضایت مردم در آن جمع و بیشتر باشد یعنی میانه ترین در حق و فراگیرترین در عدل باش و نظر به اموری داشته باش که رضایت بیشتر مردم در آن باشد و این سه از محبوب ترین کار ها است. - فإن سخط العامة یجحف برضا الخاصة بخاطر اینکه نارضایتی عمومی، خشنودی خواص رو هم از بین می برد - و إن سخط الخاصة یغتفر مع رضا العامة و نارضایتی خاصه مرتفع می شود با رضایت عامه امیرالمؤمنین علیه السلام در این سخن، مردم را به دو گروه خاصه و عامه تقسیم نمود و فرمود: رضایت عامه مردم را حفظ کن و از نارضایتی خاصه نترس؛ چرا که اگر عامه راضی و خاصه ناراضی باشند اشکالی بر تو نیست و اما اگر عامه ناراضی و خاصه راضی باشند منجر به نارضایتی خاصه می شود. - و لیس أحد من الرعیة أثقل علی الوالی مئونة فی الرخاء و أقل معونة فی البلاء همواره خواص جامعه، بار سنگینی را بر حکومت تحمیل می کنند؛ زیرا در روز های سختی، یاریشان کمتر است و در روز های آسودگی و فراخ حکومت، سنگین ترین هزینه را به حکومت تحمیل می کنند. "معونه" اول به معنای هزینه و "معونه" ثانی به معنای یاری است. - و أکره للإنصاف و خاصه نسبت به عدالت و انصاف، بیشتر اکراه دارند و روی گردان هستند آقای دشتی، در اینجا انصاف را به "عدالت" ترجمه می کند تا این مقصود را برساند که "انصاف" رابطه ی نزدیکی با "عدالت" دارد. - و أسأل بالإلحاف و سائل ترین اند در رسیدن به خواسته های خود(در رسیدن به خواسته های خود بیشترین تلاش را دارند) "سائل" از ريشه "سؤال" به معناي كسی است كه اظهار درخواست مي‌كند. كاربرد "سؤال" بيشتر در طلب مال و درخواست بخشش مال است: «ولايَسئلكُم أموالَكُم» - «والَّذينَ في أموالِهِم حَقٌّ مَعلوم لِلسّآئِلِ والمَحروم» و به همين جهت "سائل" به نحو مطلق به معناي فقيري است كه از ديگران كمك مالي مي‌خواهد: «وأمَّا السّائِلَ فَلا تَنهَر». - و أقل شکرا عند الإعطاء و وقتی هم که خواسته ی آنها را اجابت کنی و به آنها ببخشی، کمترین قدردانی را دارند "‌شکر" در مقابل نعمت و لطفی است که مستقیم عطا شده است. - و أبطأ عذرا عند المنع و دیر عذر پذیرند هنگامی که آنها را از خواسته هایشان منع می کنی و به آنها عطا نمی کنی(مثلا می گویید: خزانه خالی است و آنها به این راحتی ها این عذر را نمی پذیرند) - و أضعف صبرا عند ملمات الدهر و کمترین صبر را دارند هنگامی که به مشکل افتادی و روزگار به وفق مراد تو نیست "صبر" مقابل "جزع" به معنای خود نگه داری و ثبات است: «هو حبس النفس مِن الجزع في وقت وقوع المكروه». خداوند سبحان می فرماید: «سواء علينا أجزعنا أم صبرنا» - من أهل الخاصه و هیچ کدام از عامه، در این موارد(اکراه به انصاف و عدالت دارند، سائل ترین اند در رسیدن به خواسته هایشان و...) مانند خاصه نیستند: «و لیس أحد من الرعیة من أهل الخاصه»